شماره ركورد :
1018200
عنوان مقاله :
سير اختلال هاي پسيكوتيك: پيگيري سه ساله بيماران مبتلا به پسيكوز بار اول
عنوان به زبان ديگر :
Course of Psychotic Disorders: A 3-Year Follow-up Study of Patients with First Episode Psychosis
پديد آورندگان :
شريفي، ونداد دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي- درماني تهران - مركز تحقيقات روانپزشكي و روانشناسي - گروه روانپزشكي، تهران , اميني، همايون دانشگاه علوم پزشكي تهران , شهريور، زهرا دانشگاه علوم پزشكي تهران , متقي پور، ياسمن دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - بيمارستان طالقاني , محمودي قرائي، جواد دانشگاه علوم پزشكي تهران , علاقبندراد، جواد دانشگاه علوم پزشكي تهران
تعداد صفحه :
8
از صفحه :
35
تا صفحه :
42
كليدواژه :
اختلال هاي پسيكوتيك , ارزيابي پيامد , عود
چكيده فارسي :
هدف : هدف اين مطالعه آينده نگر سه ساله بررسي ويژگي ها، سير و پيامدهاي باليني بيماران مبتلا به پسيكوز بار اول بود كه در فاصله سال هاي 1385 تا 1387، به بيمارستان روزبه مراجعه كرده بودند. روش : بيماران مراجعه كننده به بيمارستان روزبه (براي بستري)، در صورت وجود هرگونه نشانه پسيكوتيك و در صورتي كه مشكل اخير نخستين رويداد بيماري شان بود، وارد مطالعه شدند. در بدو بستري، بيمار از نظر شدت نشانه ها، ميزان عملكرد كلي و كيفيت زندگي ارزيابي شد. براي گردآوري داده ها مقياس نشانه هاي مثبت و منفي ( PANSS )، مقياس سنجش كلي عملكرد ( GAF ) و مقياس كوتاه كيفيت زندگي سازمان جهاني بهداشت ( WHOQoL-BREF ) به كار رفت. اين ارزيابي ها در زمان ترخيص از بيمارستان، 6، 12 و 24 ماه و 4-3 سال پس از ترخيص تكرار شد. ميزان بستري مجدد نيز طي دوره پيگيري اندازه­ گيري شد. داده ها به روش تحليل واريانس با اندازه گيري مكرر و آزمون t جفتي تحليل شدند. يافته­ ها : از 104 بيماري كه وارد طرح شده بودند، 59 نفر مرد و 45 نفر زن بودند. ميانگين (±انحراف معيار) سني آنان 30/6 سال (9/7±) بود. بر اساس تشخيص ­هاي زمان ترخيص، 48 نفر به اختلال دوقطبي (رويدادهاي خلقي با ويژگي هاي پسيكوتيك)، 22 نفر به اسكيزوفرنيا، 7 نفر به اختلال افسردگي اساسي (با ويژگي هاي پسيكوتيك) و باقي (27 نفر) به ساير اختلال هاي پسيكوتيك مبتلا بودند. يافته ها نشان داد عملكرد كلي، نشانه هاي مثبت، منفي و عمومي پسيكوز بيماران در طول زمان، به شكل قابل توجهي بهبود يافته بود، ولي تحليل هاي ديگر نشان داد بهبود تنها در زمان ترخيص بارز بود و هيچ يك از اين شاخص ها، پس از ترخيص و در فواصل پيگيري تغييري نداشت. كيفيت زندگي بيماران نيز در طول زمان در هيچ يك از فواصل تغييري نداشت. در ميان افرادي كه به آنها دسترسي حاصل شد، ميزان عود منجر به بستري در سه سال اول پس از ترخيص 41/1 درصد بود. نتيجه­ گيري : درصد قابل توجهي از بيماران ظرف 3 سال از بستري، دچار عود منجر به بستري دوباره شدند. اين يافته در كنار عدم تغيير قابل توجه عملكرد و كيفيت زندگي بيماران در طول پي گيري، اهميت به كار بستن مداخلات موثر براي پيش گيري از عود و توانبخشي را نمايان مي­ سازد.
چكيده لاتين :
Objectives: The goal of the current 3-year follow-up study was to investigate characteristics, course and clinical outcomes of a group of patients with first episode psychosis admitted to Roozbeh Hospital during 2007-2009. Method: Patients admitted to Roozbeh Hospital with a first presentation of any psychotic symptoms were included. At admission, the patients were assessed with regard to severity of symptoms, global functioning and quality of life. For data collection, the Positive and Negative Symptoms Scale (PANSS), Global Assessment of Functioning (GAF), and World Health Organization Quality of Life Scale-Brief (WHOQoL-BREF) were used. These assessments were repeated at the time of discharge, and on six, 12, and 24 months as well as three to four years after discharge. Readmissions in the follow-up period were also recorded. The data were analyzed using repeated measure analysis of variance and paired t-test. Results: Of 104 recruited patients, 59 (56.7%) were male. Their mean age (±SD) was 30.6 years (±9.7). Based on discharge diagnoses, 48 individuals had bipolar I disorder (with psychotic features), 22 patients had schizophrenia, seven cases had major depressive disorder (with psychotic features), and the remaining 27 were diagnosed with other psychotic disorders. Patients’ global functioning, and positive, negative and general psychotic symptoms were improved noticeably during follow-up. Nonetheless, the improvement was apparent at solely the time of discharge and none of these measures changed between discharge and follow-up intervals. The patients’ quality of life showed no changes during any of these intervals. Of those with available data, the rate of readmission was 41.1%. Conclusion: A significant proportion of the patients experienced relapse leading to rehopitalization during the first three years after the index hospitalization. This finding along with the lack of improvement of functioning and quality of life during the follow-up period underlines the importance of providing effective interventions for relapse prevention and rehabilitation
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران
فايل PDF :
7500732
عنوان نشريه :
روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت