عنوان مقاله :
جهان بيني اسطوره اي؛ اسطوره زدايي و اسطوره زايي در داستان هاي بيژن نجدي
پديد آورندگان :
بي نظير، نگار دانشگاه گيلان - گروه زبان و ادبيات فارسي , خزانه دارلو، محمدعلي دانشگاه گيلان - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
اسطوره زدايي , اسطوره زايي , داستان كوتاه , بيژن نجدي
چكيده فارسي :
در نگاه اول، جهان اسطوره، جهان علم و جهان سياست هستي هاي موازي هستند، كه با تغيير ذائقه زيباشناختي بشر و نيا زهاي او اولويت و اعتبارشان متغير م يشود ، اما به دليل جهانشمول بودن تجربه هاي اسطوره اي و نقش ارتباطي و رسانگي آن در اتصال انسان به تماميت كيهان شناختي، جهان اسطوره، هماره مطلوب گم شده بشر و رابط او با جهان راز آلود و امر مقدس بوده و هست . افراط تفكر مدرن در اسطوره زدايي، بشر را به بازگشت به اسطورهاي كهن چه در قالب بازتوليد و باز خواني بينش و كاراكتر اسطوره اي و چه در قالب خلق و آفرينش اسطوره اي
جديد كشاند. جستار حاضر با توجه به سريان و جريان اسطوره در ادبيات معاصر به كن دو كاو و باز نگري جهان بيني اسطوره اي در داستان هاي بيژن نجدي و تبيين سازوكار هاي اسطوره زايي و اسطوره زدايي در آنها مي پردازد. بازخواني و بازآفريني اسطوره ها در داستان هاي نجدي چندلايه و درهم تنيده است و تكرار صرف اسطوره هاي باستان نيست. او زايش اسطوره ها را در بستر هاي تقابلي، در تقابل با اسطوره هاي جهان
مدرن (اسطوره علم و سياست) معنادار مي سازد و با اسطوره زدايي از دوره مدرنيته، و با تكيه بر مانايي ، جاودانگي و تأثيرگذاري اسطور ه هاي كهن ، كاراكترهاي داستانش را از حصار جهان كرانمند م يگذراند و به جهان بي كران پيوند ميزند.
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر