عنوان مقاله :
تجربه دانشگاه علوم پزشكي اصفهان در تدوين نقشه راه بينالملليسازي آموزش علوم پزشكي كشور
عنوان به زبان ديگر :
Road map of Iran’s internationalization of medical sciences education: Experience of Isfahan University of medical sciences
پديد آورندگان :
رضايي، حبيب اله دانشگاه علوم پزشكي اصفهان , يوسفي، عليرضا دانشگاه علوم پزشكي اصفهان , لاريجاني، باقر دانشگاه علوم پزشكي تهران , رضايي، نيما دانشگاه علوم پزشكي تهران , اديبي، پيمان دانشگاه علوم پزشكي تهران
كليدواژه :
تدوين نقشه , بينالملليسازي , بينالملليسازي آموزش
چكيده فارسي :
نهادي پويا و متغير بوده است(1). دو مورد از عوامل ايجاد تحول در نظامهاي آموزش عالي، جهاني شدن و بينالمللي شدن است(1). جهاني شدن يعني به جريان افتادن تكنولوژي، اقتصاد، دانش، مردم، ارزشها و ايدهها بر فراز مرزها و هر كشوري را به گونهاي صرفنظر از تاريخ، سنن، فرهنگ و انتظارات تحت تأثير قرار ميدهد(2). همه دانشگاهها تحت تأثير جهاني شدن هستند و جهاني شدن در تمام سطوح و ابعاد آموزش عالي تأثيرات عميقي به جاي گذاشته است(3تا5). به باور متخصصان، امروزه بين رسالت آموزش عالي و اثرات پديده اجتنابناپذير جهاني شدن تنشي ايجاد شده است. دانشگاهها از طرفي، مؤسساتي محلي و ملي هستند و انتظار ميرود همواره متوجه نيازهاي بومي و ملي باشند. از طرف ديگر، رقابت، چالشها و فرصتهاي ناشي از جهاني شدن باعث شده تا دانشگاهها با نگاهي فراتر، سطح و عمق نظر و عمل خويش را گسترش دهند(6). برخي معتقدند راه حل رفع اين تنش جهاني - محلي، بينالملليسازي آموزش عالي است(6). در حقيقت بينالملليسازي آموزش عالي به عنوان پاسخي ممكن به جهانيسازي است(7) و بينالملليسازي فرايندي است كه دولتها ميتوانند بيشتر از جهانيسازي آن را هدايت كنند(7). بينالمللي شدن و جهاني شدن يكي نيستند. جهاني شدن را ميتوان عامل شتابدهنده و كاتاليزور تصور كرد، در حالي كه بينالمللي شدن گونهاي پاسخ است، اما پاسخي است فعال و هوشمندانه(8). بينالمللي شدن اشاره به روابط ميان دولتها و ملتها دارد، به گونهاي كه شناخت و احترام به تفاوتها و سنتها را تشويق ميكند(1) اما پديده جهاني شدن تمايل و رغبتي به احترام به تفاوتها و مرزها ندارد و مباني بسياري از دولتها را تحليل برده و همگني و يكسانسازي را دنبال ميكند(1و9).
در سالهاي اخير بينالمللي شدن يكي از مباحث مهم محافل دانشگاهي بوده است(1) و تعاريف متفاوتي از بينالملليسازي ارائه شده است. بينالملليسازي از عناصر متعددي تشكيل شده است. بينالمللسازي با توجه به جابجايي افراد، وابستگيسازماني و عقايد بين ملتها، اثرات مهمي روي تكامل زيربنايي كشورها و سيستم آموزش عالي به طور ويژه از دهه 1970 داشته است(10) و دلايل متعددي براي حركت به سوي بينالملليسازي برنامه آموزشي ذكر شده است كه ميتوان به موارد زير اشاره كرد: رشد و توسعه منابع انساني، انعقاد پيمانهاي راهبردي، توليد درآمد و تجارت اقتصادي، ساخت ملت وسازمان، رشد و توسعه فرهنگي ـ اجتماعي و فهم متقابل، بهبود كيفيت، ايجاد روابط راهبردي، توليد پژوهش و دانش، تحقق نيازهاي ملل و جهان. به طور كلي ميتوان گفت كه دلايل سياسي، دلايل اقتصادي، دلايل اجتماعي فرهنگي و دلايل علمي لزوم حركت به سمت بينالملليسازي برنامههاي آموزشي را پيشنهاد ميكند(8و11و12).
همكاري بينالمللي در علوم در سالهاي اخير رشد پيدا كرده است(13تا16) به طوري كه به عنوان نمونه مطالعات نشان ميدهد سهم كره جنوبي، چين و ژاپن از همكاري در نوشتن مقالات بينالمللي افزايش پيدا كرده است(14و17و18). چين بزرگترين همكار آمريكا در نوشتن مقاله است(14). از سال 1981 تا سال 1993 در برزيل شمار مقالاتISI كه به صورت فردي چاپ شده است ثابت مانده است، اما مقالاتي كه به صورت همكاري بينالمللي چاپ شده است 250 درصد افزايش يافته است(8). همكاري بينالمللي در 30 درصد از مقالات كشور برزيل به چشم ميخورد و اين كشور به طور آهسته همكاري بينالمللي را افزايش ميدهد(19). هند در سال 1990 با 70 كشور و در سال 1994 با 93 كشور انتشار مشاركتي داشت(13). با توجه به بررسي آمار سيستم رتبهبندي سيماگو (SCIMago) در سال 2014در آمريكا 59/17 درصد، در چين 59/17 درصد، انگلستان 57/50 درصد، آلمان 79/47 درصد، ژاپن 22/26درصد و در ايران 02/21 درصد از پژوهشهاي انجام شده به صورت همكاري بينالمللي بوده است(20تا25).
ذكر اين نكته لازم است كه همكاري بينالمللي فقط نوشتن مقاله نيست. نتايج اين همكاري ممكن است مواردي ديگر را نيز شامل شود(26). آموزش عالي در دهههاي گذشته بيشتر به سمت بينالملليسازي پيش رفته است و تمايلات نيز بدين سمت گرايش پيدا كرده است به عنوان مثال دانشجويان، اغلب تحصيل در كشورهاي ديگر را انتخاب ميكنند، در برنامههاي آموزشي خارجي ثبتنام ميكنند، در مؤسسات خارجي داخل كشور ثبتنام ميكنند و از اينترنت براي حضور در دورههاي آموزشي دانشگاههاي كشورهاي ديگر استفاده ميكنند(27). به عنوان دليلي بر اين بيانات به اين مثال ميتوان اشاره كرد كه در سال2012، 24000 دانشجوي چيني در دانشگاههاي آلمان بودند و 4000 آلماني در اين سال در چين بودند(28). همچنين توجه به اين آمار نيز خالي از لطف نيست كه در بين سالهاي 1977 تا 1987،5/46 درصد از اعضاي هيأتعلمي داراي مدرك دكتري تخصصي در امارات، هيأتعلميهاي مصري بودند و هيأتعلميهاي عراقي در رده دوم با 5/15درصد قرار داشتند(10). همچنين تا اواسط قرن بيستم شاگردان اماراتي كه توانايي اقتصادي داشتند براي تحصيل به كشورهاي بحرين، كويت و قطر و دانشجويان برتر نيز با بورسيه به قاهره، بيروت، دمشق و بغداد فرستاده ميشدند(10). همچنين كشورهايي زيادي در امارات متحده شعبه بينالملل دارند كه از جمله آنها ميتوان ايالات متحده آمريكا، كانادا، فرانسه، و استراليا را نام برد(10).
طبق سند آمايش سرزميني كشور ايران بايد تا سال 1404 سه دانشگاه علوم پزشكي بينالمللي داشته باشد و معيارهايي براي دانشگاه علوم پزشكي با عملكرد بينالمللي تدارك ديده شده است؛ يكي از اين معيارها كسب رتبه بهتر از 500 در رتبهبندي سيماگو (SCIMago) يا شانگهاي (Shanghai Jiaotong) يا تايمز (QSTimes) است(29). با بررسي رتبهبندي كه در سال 2015 ارائه شده است در سيستم رتبهبندي شانگهاي هيچ كدام از دانشگاههاي علوم پزشكي كشور داراي رتبه بالاتر از 500 نيستند(30). با بررسي سيستم رتبهبندي سيماگو در سال 2014 از لحاظ نوآوري هيچ كدام از دانشگاههاي علوم پزشكي كشور رتبه بالاتر از 500 نداشتند(31) اما از لحاظ قابليت رويت وب دانشگاه علوم پزشكي تهران رتبه 338 را در اختيار داشت(32). در رتبهبندي تايمز نيز در سال 2015-2016 هيچ كدام از دانشگاههاي علوم پزشكي كشور رتبه بالاتر از 500 نداشتند(33). همچنين نتايج مطالعات انجام شده ديگر در كشور حاكي از آن است كه از لحاظ بينالملليسازي وضعيت كشور مناسب نيست و بازنگري و بهسازي آموزش عالي بينالمللي بايد بيش از پيش در دستور كار برنامه ريزان درسي كشور قرار گيرد(34). به هر حال، ضرورتهاي عصر جديد ايجاب ميكند توجه ويژهاي نسبت به رويكردهاي بينالملليسازي صورت گيرد. برنامههاي آموزشي آموزش عالي كشور بايد بتواند در كنار حفظ باورها، ارزشها، سنتها، اعتقادات ديني و توجه به ديرينه باستاني و اسلامي، توسعه علمي، پژوهشي و مهندسي دانش، بينش، باورها و فرهنگ جامعه را در سطح بينالمللي فراهمسازد(1).
در كشورهاي مختلف دولتها براي ارتقاء برنامههاي علمي بينالمللي ابتكاراتي را انجام دادند و هزينههايي را براي تشويق تبادلات فراهم كردهاند(35). در اين زمينه در ايران تصميمات و سياستهاي راهبردي آموزش عالي كشور از مدتها قبل متوجه اين مسأله بوده است و به اين رويكرد توجه داشته است. براي مثال، در سند چشمانداز بيست ساله بيان شده است: «ايران كشوري است توسعه يافته به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه، با هويت اسلامي و انقلابي، الهام بخش در جهان اسلام و با تعاملسازنده و مؤثر در روابط بينالملل، برخوردار از دانش پيشرفته، توانا در توليد علم و فناوري، متكي بر سهم برتر منابع انساني و سرمايه اجتماعي در توليد ملي، دست يافته به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه آسياي جنوب غربي (شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه) با تأكيد بر جنبش نرم افزاري و توليد علم، رشد پُرشتاب و مستمر اقتصادي، ارتقاي نسبي سطح درآمد سرانه»(36). در اين زمينه در طرح تحول سلامت در حوزه آموزش علوم پزشكي كه توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به اجرا در آمده است يكي از بستهها به بحث بينالمللي شدن دانشگاهها ميپردازد(37). اين بسته داراي چهار محور است كه يكي از اين محورها تدوين و اجراييسازي نقشه راه شبكه تبادلات علمي و برنامههاي آموزشي دانشگاههاي علوم پزشكي ايران با دانشگاههاي معتبر جهان است. اين محور به صورت مأموريت ويژه به دانشگاه علوم پزشكي اصفهان واگذار گرديد. بنابراين با توجه به ضرورت بحث بينالمللي شدن دانشگاهها و با توجه به اسناد بالا دستي موجود، و مأموريت واگذارشده از طرف وزارت بهداشت به اين دانشگاه، تهيه نقشه راه بينالملليسازي آموزش علوم پزشكي در دستور كار اين دانشگاه قرار گرفت.
عنوان نشريه :
مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي
عنوان نشريه :
مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي