مقايسه مشاركت كودكان فلج مغزي 4 تا 6 ساله در حيطه‌هاي آكوپيشن بر اساس سطح توانايي عملكرد حركتي درشت

Comparison of Participation of 4-6 Years-Old Children with Cerebral Palsy in Area of Occupations According to Gross Motor Function Level

مقدمه و اهداف هدف از مطالعه حاضر مقايسه مشاركت كودكان فلج مغزي 4 تا 6 ساله در حيطه­ هاي آكوپيشن (مراقبت از خود، مشاركت در منزل، بازي، اوقات فراغت، مشاركت اجتماعي و محيط ­هاي آموزشي) بر اساس سطح توانايي عملكرد حركتي درشت (سطوح 1 و 2) است. مواد و روش­ ها در پژوهش حاضر، نوع بررسي مقطعي و مقايسه ­اي بود. روش انتخاب نمونه ­ها به روش غيراحتمالي آسان در دسترس بود. ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش شامل سيستم طبقه­ بندي عملكرد حركتي درشت (GMFCS) و نسخه فارسي پرسش­نامه مشاركت كودكان (Children Participation Questionnaire-Persian; CPQ-P) بود. براي آناليز داده ­ها از نرم ­افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد. براي سنجش تفاوت بين گروه­ ها از آزمون آماري t مستقل استفاده شد و سطح معناداري 0/05 در نظر گرفته شد. يافته ­ها يافته­ ها نشان داد كه ميانگين سني كودكان در پژوهش حاضر 5 سال (حداقل 4 ساله و حداكثر 6 ساله) بود. 39 نفر پسر (78%) و 11 نفر دختر (22%) در اين مطالعه شركت كرده بودند. تفاوت بين ميانگين ميزان مشاركت كودكان فلج مغزي در حيطه ­هاي آكوپيشن (شامل مراقبت از خود، مشاركت در منزل، بازي، مشاركت اجتماعي و محيط­ هاي آموزشي) و سطوح عملكرد حركتي درشت (سطوح 1 و 2) معنا­دار بود. از طرفي ديگر، تفاوت بين ميانگين ميزان مشاركت كودكان فلج مغزي در حيطه اوقات فراغت و سطوح عملكرد حركتي درشت معنادار نبود (0/05P). نتيجه­ گيري به نظر مي ­رسد نتايج مطالعه حاضر نشان مي ­دهد ميزان مشاركت كودكان فلج مغزي در حيطه­ هاي آكوپيشن بر اساس سطح توانايي عملكرد حركتي درشت بسيار جزيي و اثربخشي قابل ملاحظه ­اي مشاهده نشد؛ بنابراين در ارزيابي و درمان كودكان فلج مغزي بايد اين نكته در نظر گرفته شود كه فقط با تاكيد بر بهبودي و ارتقاء عملكرد حركتي نمي­توان مشاركت كودكان در آكوپيشن­ها كه هدف نهايي توانبخشي مي­ باشد را تغيير داد.

Background and Aim: The aim of the present study was comparison of participation of 4-6 year-old children with cerebral palsy in area of occupations (self-care, home participation, play, leisure, social participation, and educational environments) according to gross motor function level. Materials and Methods: In the current cross-sectional study, samples were randomly selected and to the two assessment strategies were used for sampling include: Gross Motor Function Classification System (GMFCS) and Persian version of Children participation questionnaire version (CPQ-P). Data analysis was performed using SPSS software (V. 21) and independent t-tests were used to evaluate significant differences with the significance point set at 0.05. Results: The mean age of CP children in the study was 5 (min. 4 and max. 6 years) and 39 were male (78%) and 11 female (22%). The difference between participation mean of CP children in areas of occupations (self-care, participation at home, play, social participation, and educational environments) and levels of gross motor function (GMF) (1st and 2nd level) was found to be significant (P<0.05). On the other hand, between participation mean of CP children in leisure area and levels of GMF no statistically significant difference was found (P> 0.05). It was also found that no significant difference exists between participation and GMF, according to diversity and intensity dimensions (P> 0.05), but a significant difference was observed in the other dimensions of participation, including assistance, enjoyment, and parents satisfaction (P<0.05). Conclusion: According to the results, our study indicated that participation of CP children in area of occupations according to GMF level was trivial and had no noticeable efficacy; thus, in the evaluation and treatment of CP children, it should be noted that children's participation in occupations as an ultimate goal of rehabilitation cannot be achieved only by putting emphasis on improvment and motor function.