تأثير چهار هفته تمرينات دايره‌اي بر فيبرينوژن پلاسما در كشتي‌گيران

Effect of 4 Weeks Circuit Training on Plasma Fibrinogen in Wrestlers

زمينه و هدف: يافته‌هاي علمي آغاز بروز عوامل خطرساز قلبي- ‌عروقي را از دوره كودكي به ويژه با ملاحظات تغييرات الگوي شاخص توده بدن و شيوه زندگي خاطرنشان مي‌كنند. شواهدي وجود دارد كه نشان مي‌دهد برخي افراد علي رغم برخورداري از كلسترول طبيعي در ليپوپروتئين با چگالي بالا و ليپوپروتئين با چگالي پايين خون، همچنان مستعد به بيماري‌هاي قلبي‌عروقي هستند. از اين رو براي شناسايي باليني افرادي كه در معرض خطر بيماري تصلب شرايين قلبي هستند، شاخص‌هاي حساس باليني ديگري بايد ارزيابي شوند. هدف از اجراي اين پژوهش، بررسي تأثير چهار هفته تمرينات دايره‌اي بر فيبرينوژن پلاسما در كشتي‌گيران تمرين‌كرده مي‌باشد. مواد و روش‌ها: اين مطالعه نيمه تجربي در سال 1390 بر روي 20 كشتي‌گير آزادكار جوان خراسان رضوي (با ميانگين سني 7/19 سال و BMI 5/25 كيلو گرم بر متر مربع و با 3 تا 5 سال سابقه‌ كشتي) انجام شد. آزمودني‌ها طي فراخواني، به‌طور داوطلبانه انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفي به دو گروه كنترل و تجربي تقسيم شدند. آزمودني‌هاي گروه تجربي به مدت چهار هفته و هر هفته هشت جلسه (چهار روز در نوبت‌هاي صبح و عصر) تمرين داشتند؛ كه در هر جلسه نصف زمان تمرين، به تمرين كشتي و نصف ديگر زمان جلسه به تمرين دايره‌اي با فنون كشتي اختصاص داشت. آزمودني‌هاي گروه كنترل در مدت اين چهار هفته هيچ‌گونه تمريني انجام ندادند. ميزان وزن، درصد چربي، BMIو فيبرينوژن آزمودني‌ها قبل و بعد از تمرينات اندازه‌گيري شد. از آزمون‌هاي آماري t مستقل و t زوجي جهت مقايسه ميانگين متغيرها استفاده گرديد. يافته‌ها: نتايج نشان داد كه در آزمودني‌هاي گروه تجربي ميزان درصد چربي ‌بدن (7% كاهش، 002/0=p)، وزن (5/3% كاهش، 001/0p<)، BMI (2% كاهش، 001/0p<) و فيبرينوژن (8% كاهش، 014/0=p) پس از چهار هفته تمرينات دايره‌اي به طور معناداري كاهش يافت. نتيجه‌گيري: به طور كلّي چهار هفته تمرين دايره‌اي مبتني بر فنون كشتي با كاهش معنادار فيبرينوژن پلاسما همراه است و به نظر مي‌رسد كاهش درصد چربي‌ بدن آزمودني‌ها كه در اين مطالعه مشهود است از دلايل مهم كاهش فيبرينوژن پلاسماي آزمودني‌هاي گروه تجربي باشد كه در نهايت منجر به كاهش خطر بروز بيماري عروق كرونر و در نهايت كاهش سكته‌هاي قلبي در ورزشكاران مي‌شود.

Background and Objective: Scientific findings are noted began occurrence of risk factors in childhood particularly concerned with changes in the pattern of body mass index (BMI) and lifestyle. Evidence suggests that some people, despite having normal cholesterol, high density lipoprotein (HDL) and low density lipoprotein (LDL) levels, are still prone to cardiovascular disease. However, those at risk for clinical detection of atherosclerotic heart disease (CHD) should be specifically evaluated for certain clinical indicators. The purpose of this study is to document the effect of a four weeks circuit training program on the level of plasma fibrinogen in trained wrestlers. Materials and Methods: This quasi-experimental study was performed on 20 young wrestlers from Khorasan (mean age 19.7 years, BMI 25.5 kg/m2 and 3 to 5 years experience in wrestling) in 2012. Subjects during the Calling, voluntarily chosen and randomly divided into control (n=10) and experimental (n=10) groups. Subjects of experimental group received eight sessions per week for four weeks (four days in the morning and evening shifts) were exercised that each training session was dedicated to wrestling and circuit training based on wrestling techniques. Subjects of control group did not perform any exercise in four weeks. Weight, body fat percentage, BMI and fibrinogen were measured before and after exercise. Independent two-sample t-test and paired t-test were used compare variable mean. Results: The Results showed that subjects of experimental group in the amount of body fat, (7% decrease p=0.002) weight (3.5% decrease p<0.001), BMI (2% decrease p<0.001), and fibrinogen (8% decrease p=0.014) significantly reduced after circuit training. Conclusion: Generally four-week circuit training based on wrestling techniques significantly reduced plasma fibrinogen and appears to reduce body fat percentage of subjects (which is evident in this study) is the reason for the decrease in plasma fibrinogen in experimental subjects which ultimately leads to reduced risk of coronary artery disease and ultimately reducing heart strokes in