بررسي شيوع كودك ‌آزاري و برخي عوامل جمعيت‌شناختي مؤثر بر آن در دانش‌آموزان مقطع سوم راهنمايي شهر زنجان در سال 1390

A Survey on Child Abuse and Some Demographic Factors Affecting Students of the Third Grade of Guidance School in Zanjan in 2011

زمينه و هدف: كودك‌آزاري از جمله مشكلات عمده بهداشتي و اجتماعي در تمام كشورهاست كه متأثر از مجموعه‌اي از عوامل فرهنگي، اجتماعي، خانوادگي و برخي ويژگي‌هاي كودكان مي‌باشد. مطالعه حاضر به منظور تعيين شيوع كودك‌آزاري و برخي عوامل جمعيت‌شناختي مرتبط با آن در دانش‌آموزان مقطع سوم راهنمايي شهر زنجان طراحي گرديد. مواد و روش‌‌ها: اين مطالعه به صورت مقطعي در سال 1390 انجام شد. تعداد 410 دانش‌آموز با روش نمونه‌گيري تصادفي چند مرحله‌اي انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسش‌نامه كودك‌آزاري ساختار يافته ISPCAN Child Abuse Screening Tool Children's Version (ICAST-C ) بود. با مراجعه به هر يك از مدارس انتخابي، پرسش‌نامه‌ها بين دانش‌آموزان توزيع و پس از تكميل جمع‌آوري شد. ارتباط بين متغيرها با آزمون مجذور كاي و آزمون مجذور كاي براي روند بررسي گرديد. يافته‌ها: نتايج نشان داد حدود 78% از دانش‌آموزان آزار عاطفي، 56% آزار جسمي و 39% غفلت را گزارش كردند. آزار عاطفي رابطه مستقيم با تعداد فرزندان خانواده و سن مادر و رابطه معكوس با رتبه تولد و تحصيلات پدر نشان داد ( 050/0 p ≤ ). آزار جسمي با فوت يكي از والدين و تعداد فرزندان خانواده رابطه مستقيم و با سن مادر رابطه معكوس نشان داد ( 050/0 p< ). ارتباط مستقيم بين غفلت با جنسيت، تعداد فرزندان خانواده و رتبه تولد مشاهده شد ( 050/0 p< ). نتيجه‌گيري: يافته‌‌ها نشان‌دهنده شيوع بالاي كودك‌آزاري به ويژه آزار عاطفي در دانش‌آموزان اين مقطع مي‌باشد. لازم مي‌نمايد با آموزش‌هاي لازم به والدين در زمينه شيوه‌هاي تربيتي صحيح، در جهت كاهش كودك‌آزاري گام برداشت.

Background and Objectives: Child abuse is one of the major health and social problems in all countries whichis affected by factors including cultural, social, family, and some characteristics of children. This study aimed to determine the prevalence of child abuse and some related demographic factors among pupils in the third grade of guidance school in Zanjan. Materials and Methods: This cross-sectional study was conducted in 2011. A total of 410 students were selected by multistage random sampling. The structured child abuse questionnaire from ISPCAN Child Abuse Screening Tool Children's Version (ICAST-C) was utilized. Questionnaires were distributed among the students of the selected schools and collected after being completed. To examine the relationship between variables, chi-square test and chi-square test for trend were performed. Results: The results revealed that about 78% of pupils reported emotional abuse, 56% physical abuse and 39% reported neglect. Emotional abuse exhibited positive associations with number of siblings and mother's age, and negative associations with birth order and father's education (p≤0.05). Physical abuse suggested direct associations with death of one of parents and number of siblings, while it showed an indirect association with mother's age (p<0.05). A Statistically significant positive associations between neglect and gender, number of siblings and birth order (p<0.05) were found. Conclusion: The findings indicate a high prevalence of child abuse, particularly emotional abuse among the pupils of the study, which necessitates education and training of parents thtough proper training courses in order to take steps to reduce child abuse.