عنوان مقاله :
نقش پيكرهبندي فضايي در اجتماع پذيري سكونتگاههاي غير رسمي (نمونه موردي: محلههاي حصار و ديزج شهر همدان)
عنوان به زبان ديگر :
The effect of Spatial Configuration on the Sociability of Informal Settlements: (Case study of Hesar and Dizaj Neighborhoods in Hamedan)
پديد آورندگان :
علي تاجر، سعيد دانشگاه بوعلي سينا همدان - گروه معماري , سعادتي وقار، پوريا دانشگاه بوعلي سينا همدان , رباطي، محمد بشير دانشگاه كردستان، سنندج , حيدري، احمد دانشگاه شهيد بهشتي. همدان
كليدواژه :
اجتماع پذيري , همدان , سكونتگاههاي غير رسمي , پيكره بندي
چكيده فارسي :
در دهههاي اخير به دلايلي مانند رشد جمعيت، افزايش مهاجرت و عدم امكان تهيه مسكن به وسيله اكثر اين مهاجران، انبوه ي از سرپناه هاي غيرقانوني، بدون رعايت اصول ساخت وساز و به صورت درهم تنيده شكل گرفته است. از اين سرپناه ها با عناويني چون سكونتگاه هاي غيررسمي ياد مي كنند كه دچار معضلات بسياري از جمله عدم تأمين زيرساختها و دسترسي به خدمات هستند. از موضوعات قابل توجه در اين نواحي، توجه به فضاهاي اجتماعي به عنوان مدار اصلي زندگي شهري مي باشد. در اين رابطه ويژگي هاي كالبدي- فضايي بستر اين سكونتگاه ها، با نقش بي بديل در شكل دهي به فعاليت هاي اجتماعي، محور پژوهش حاضر مي باشد كه با هدف تحليل نقش پيكره بندي فضايي محلات غيررسمي بر اجتماع پذيري، دو سكونتگاه حصار و ديزج در شهر همدان را مورد كنكاش قرار داده است. در اين پژوهش كاربردي از روش تحقيق تركيبي بهره گرفته شد. در مرحله نخست، در روشي كمي و در راستاي نظريه حركت طبيعي، با استفاده از روش چيدمان فضا و نرم افزارهاي تخصصي Arc gis و Ucl depth map، چيدمان فضاها و نقش آنها بر رفتارهاي اجتماعي شهروندان تحليل شده است تا از اين طريق بتوان عوامل كالبدي- فضايي مؤثر بر اجتماع پذيري در فضاهاي شهري را مورد كنكاش قرار داد. سپس در راستاي اعتبارپذيري و تصديق پذيري بيشتر نتايج پژوهش، يافته هاي حاصل از روش كمي چيدمان فضا، از طريق روش كيفي نقشه شناختي مورد بازبيني و مقايسه تطبيقي قرار گرفت. يافته هاي پژوهش نشان داد كه پيكره بندي فضايي از طريق پنج شاخص كنترل، اتصال، همپيوندي، عمق فضا و شاخص تركيبي خوانايي به طور معني داري بر روند اجتماع پذيري سكونتگاه هاي غيررسمي اثرگذار است و به طور معني داري منجر به افزايش ميزان حضور، حركت، تماس چهره به چهره، مكالمه افراد در فضا )به عنوان پيش شرطهاي اوليه و اصلي شكل گيري تعاملات اجتماعي( و در نهايت اجتماع پذيري سكونتگاه هاي غيررسمي مي شود. از تحليل ها مي توان نتيجه گرفت كه نقشه هاي روش كمي چيدمان فضا، همپوشاني مناسبي با نقشه هاي كيفي شناختي دارند و مقايسه تطبيقي هر دو روش نشان مي دهد كه پيكره بندي فضايي درخت مانند و ممتد محله ديزج موجب استقرار الگوي حركتي و به الطبع ايجاد تعاملات اجتماعي در بخشهاي مياني اين محله شده اما در محله حصار با ساختاري بوته مانند بسترهاي جذب الگوي حركتي و رفتارهاي اجتماعي افراد در سطح محله پخش شده و منجر به اثرات اجتماعي- فرهنگي متفاوتي گرديده است.
عنوان نشريه :
مطالعات شهري- دانشگاه كردستان
عنوان نشريه :
مطالعات شهري- دانشگاه كردستان