عنوان مقاله :
بررسي چگونگي آموزش مهارتهاي برقراري ارتباط پزشك و بيمار از ديدگاه فراگيران پزشكي(كارآموز-كارورز) و اساتيد در دانشگاه علوم پزشكي ايران و كرمانشاه
عنوان به زبان ديگر :
Investigation of Doctor-Patient Communication Skills Teaching: Medical Learners’ Perception(Stager-Intern) and Staffs of Iran University of Medical Sciences & Kermanshah University of Medical Sciences
پديد آورندگان :
سلطاني عربشاهي، كامران دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران - مركز مطالعات و توسعه آموزش پزشكي، تهران , عجمي، آزيتا دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني ايران - مركز مطالعات و توسعه آموزش پزشكي، تهران , سياباني، ثريا دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني كرمانشاه - مركز مطالعات و توسعه آموزش پزشكي، تهران
كليدواژه :
بخش باليني , تدريس , ارتباط پزشك و بيمار , مهارتهاي ارتباطي
چكيده فارسي :
دموگرافيك و 25 سؤال رتبهاي براساس مقياس ليكرت طراحي شد و مطالعه آزم طي 20 سال اخير، اهميت مهارتهاي ارتباط با بيمار در حرفه پزشكي به طور روز افزوني مورد تأكيد قرار گرفته است و دانشكدههاي پزشكي در سرتاسر دنيا برنامههاي آموزشي در اين زمينه اجرا ميكنند. از آن جا كه اين گونه مهارتها نوعي رفتار پيچيده محسوب ميشوند، روش آموزش آن نيز از اهميت خاصي برخوردار ميباشد. هدف از اين پژوهش بررسي چگونگي آموزش مهارتهاي ارتباطي در مراكز آموزشي دانشگاه ايران و كرمانشاه بوده است. در اين مطالعه توصيفي ـ تحليلي، پرسشنامههاي خود ايفا حاوي اطلاعات ايشي روي كارآموز، كارورز و استاد در 4 بخش اصلي(داخلي، جراحي، كودكان، زنان) انجام شد كه روايي صوري در حد مطلوب بود. روايي محتوايي و ضريب پاياپي(آلفاي كرونباخ 45% و 0/015=P) نيز تعيين شد. تعداد كارآموز، كارورز و استاد در بخشهاي ذكر شده در دانشگاه ايران به ترتيب 185، 127 و 14 نفر و در دانشگاه كرمانشاه 63، 61 و 30 نفر بود. به طور كلي 446 فراگير پزشكي(كارآموز و كارورز) و 45 استاد باليني پرسشنامهها را تكميل كرده و تحويل دادند. نظر گروه فراگيران پزشكي(كارآموز و كارورز) و نيز اساتيد در 2 دانشگاه براساس پرسشنامهها استخراج گرديد. محور نتايج پيرامون وجود اهداف آموزشي و شيوههاي برقراري ارتباط با بيمار، تمرين و پسخوراند در زمينه شرح حال گرفته شده از بيمار، دريافت پسخوراند از اساتيد و دستياران، ميزان آموزش مهارتهاي ارتباطي در هر يك از بخشهاي بيمارستاني، شيوه تدريس و ارزيابي مهارتها، آموزش مهارتهاي پايه و پيشرفته بود كه در هر مورد نتايج به دست آمده از 2 دانشگاه مقايسه گرديد. براساس نتايج به دست آمده، در هر دو دانشگاه اهداف آموزشي مشخص و مدوني براي برنامه درسي آموزش مهارتهاي ارتباطي وجود نداشت. آموزشها پراكنده و بدون طرح آموزشي مدون از نظر شيوههاي گوناگون تدريس، محتواي علمي و ارزيابي بود. در رابطه با آموزش مهارتهاي بين فردي و پايه به نظر رسيد كه در دانشگاه كرمانشاه اساتيد تماس بيشتري با گروه فراگيران پزشكي دارند.
چكيده لاتين :
During last 20 years, the importance of communication skills in medicine has been increasingly
stressed. Medical schools around the world have implemented instructional programs in this context.
Since these skills are complex behavior, teaching has been of great importance. The objective of this
study was to investigate communication skills teaching at IUMS and KUMS. In this descriptiveanalytical
study a self-administered questionnaire containing demographic data and 25 ordinal
questions based on Likert scale was designed. A pilot study on stager/intern/staff in 4 main
wards(internal medicine, surgery, pediatrics, OB & Gyn was performed. Face validity was sufficient.
Content validity and coefficient reliability were determined(α of crohnbach 45% P=0.015). The
number of stager/intern/staff at IUMS were 185/127/14 and those of KUMS were 63/61/30 which
comprised a total of 446 medical learners and 45 medical clinical staffs who returned the
questionnaires. Opinions of medical learners staffs at both universities were gathered and analyzed.
The results obtained from each university were then compared. The main results were based on the
following issues: formulating educational objectives and strategies for communicating with patients,
drilling and giving feedback about patient’s history, receiving feedback from staffs and residents, the
extent of communication skills teaching in different clinical enterprises and hospital settings, teaching
and assessing the skill, and teaching basic and advanced skills. There were no definite formal
educational programs and written objectives for communication skills at both universities. Teachings
are unintentional, with no instructional design and plan in terms of teaching strategies(knowledge
content and assessment in teaching basic and inter personal skills). It seems that KUMS medical
staffs are more engaged in teaching and training the students.
عنوان نشريه :
علوم پزشكي رازي
عنوان نشريه :
علوم پزشكي رازي