جايگاه تروريسم در سياست و امنيت بين الملل

يكي از مسائل حساس جامعه بين المللي در عصر امروز، پديده تروريسم و آثار آن در تحولات روابط بين الملل است. ناكامي در نيل به اجماع در تعريف تروريسم از موانع عمده براي تعامل با اين پديده در سطح بين الملل محسوب مي شود زيرا هر گروه يا دولتي آن را بر حسب نگرش، مصالح و منافع خود تعريف مي كند. نوشتار حاضر به بررسي مسئله تروريسم، استراتژيها، اهداف، ويژگي ها و انواع مختلف آن و چگونگي تحول اين مفهوم در روابط بين الملل مي پردازد. بحث اساسي مقاله اين است كه تروريسم و مبارزه با آن بعد از 11 سپتامبر 2001 از سطح ملي و داخلي كشورها خارج شده و بعدي فراگير و بين المللي يافته است. سازمان القاعده نيز بعد از اين حادثه به يك ايدئولوژي تبديل شده است، بطوريكه گروههاي بنيادگراي بسياري با استفاده از شيوه و ايده القاعده مي توانند به فعاليت هاي تروريستي در سطح جهاني بپردازند. امروزه از آنجا كه پديده تروريسم با امنيت ملي تمام كشورها در ارتباط است، اين پديده در ادبيات سياست بين الملل مي گنجد و همكاري ها و هماهنگي هاي بين المللي را براي مبارزه با آن مي طلبد.