پديد آورندگان :
حسيني شكوه، مرتضي دانشگاه علوم پزشكي بقيه الله - دانشكده بهداشت , صادقيان، كاظم دانشگاه علوم پزشكي بقيه الله - دانشكده بهداشت , عامريون، احمد دانشگاه علوم پزشكي بقيه الله - دانشكده بهداشت , زابلي، روح ا.... دانشگاه علوم پزشكي بقيه الله - دانشكده بهداشت
چكيده فارسي :
شاخص متوسط مدت اقامت به عنوان يك شاخص غيرمستقيم از مصرف منابع در بيمارستان بوده و معياري از سنجش كارائي است. بنابراين مديريت جنبه هاي سازماني موثر بر آن مي تواند فرصت هايي را جهت افزايش درآمد، كاهش هزينه ها، بهبود پيامدهاي باليني بيماران، افزايش كيفيت و افزايش سودآوري فراهم آورد. لذا اين مطالعه با هدف شناسائي عوامل سازماني موثر بر متوسط اقامت بيمار در بيمارستان صورت گرفت.
روش ها
اين مطالعه به صورت مرور نظام مند و با استفاده از پروتكل PRISMA در بانك هاي اطلاعاتي بين المللي (PubMed ، Google Scholar و ScienceDirect) و ملي (SID، Magiran وMedLib ) صورت گرفت. با توجه به استراتژي PICOS، مقالات انتشار يافته تا مهرماه 1396 به دو زبان انگليسي و فارسي با استفاده از تركيبات مختلف كليدواژه هاي Length of Stay ، Stay Length، Stay Lengths، Hospital Stay، Hospital Stays و Organizational factors و معادل فارسي آنها (عوامل سازماني و مدت اقامت) جستجو گرديد. پس از انجام جستجو و انتخاب مقالات، متن مقالات نهائي با كمك چك ليست هاي CASP و PRISMA مورد ارزيابي كيفي قرار گرفت و در نهايت عوامل موثر بر متوسط اقامت بيمار در قالب جدول تطبيقي و به صورت سنتز روايتي ارائه گرديد.
يافته ها
نتيجه جستجو اوليه شامل 127 مقاله بود كه در بازبيني صورت گرفته در گام هاي بعدي، 12 مقاله براي مطالعه انتخاب و محتواي انها مورد بررسي دقيق قرار گرفت. مهم ترين عوامل سازماني موثر بر مدت اقامت بيمار شامل نسبت پرستار به بيمار، پزشك و پرستار آموزش ديده، فرآيند ترخيص بيمار، حضور پزشك در بخش، تعداد درخواستهاي پاراكلينيكي، هماهنگي هاي بين بخشي، زمان اولين اقدام درماني در بخش پس از ورود بيمار، زمان ويزيت، روزهاي پذيرش بودند كه در چهار گروه عوامل فرآيندي، خدماتي، مقررات سازماني و نيروي انساني طبقه بندي گرديد.
نتيجه گيري
باتوجه به اينكه عوامل فرآيندي و مديريتي از اركان قابل كنترل و تغييرپذير مديريت سازمان بيمارستان محسوب ميگردند، لذا مديران و تصميم گيران ارشد در بيمارستانها مي توانند با تمركز بر اين عوامل و انجام مداخلات سياستگذارانه، در راستاي ارتقاء بهره وري و بهبود كيفيت خدمات بيمارستاني گام هاي اساسي بردارند.
چكيده لاتين :
Background and Aim: Average length of stay (ALOS) is an indirect indicator of resource consumption and
a measure of efficiency in hospitals. Therefore, managing the effective organizational aspects can provide
opportunities for increasing revenues, reducing costs, improving patient clinical outcomes and quality of care, and
increasing profitability. This study aimed to identify organizational factors affecting the ALOS.
Methods: This was a systematic review using the PRISMA protocol to search literatures in international
(PubMed, Google Scholar, Science Direct) and national (SID, Magiran, and MedLib) databases. According to the
PICOS strategy, all published papers were retrieved in English and Persian languages until October 2017 using
different combinations of keywords such as length of stay, stay length, stay lengths, hospital stay ،hospital stays,
organizational factors and the Persian equivalent keywords. Final selected papers were critically appraised with
the CASP and PRISMA checklist. Finally, factors affecting ALOS were presented in comparative tables.
Results: A total of 127 publications were retrieved in the initial step. After screening, 12 full text publications
were carefully reviewed. The most important organizational factors affecting the patient's ALOS were the ratio of
nurse: patient, training of the physicians and nurses, the patient's discharge process, the presence of a physician
in department, the number of para-clinical requests, inter-departmental coordination, time of the first treatment in
the ward after admission, visit times, and admission days. These factors were categorized into four groups of
process, service, organizational, and human resource factors.
Conclusion: Process and management factors are considered the controllable variables of hospital
management, therefore senior managers and decision makers in hospitals can focus on these factors to conduct
policy interventions in order to improve productivity and the quality of services.
