عنوان مقاله :
آسيبشناسي پروژهي مسكن مهر با توجه به آموزههاي شهرسازي الگوي بومي سكونت (مورد مطالعاتي: بندر خمير)
عنوان به زبان ديگر :
A Critique on the Urban and Architectural Processes Regarding Mehr Housing Program, in Comparison to the Endemic Architecture and Urban Planning Measures and Values: The Case Study of Khameer Seaport
پديد آورندگان :
شكوهي بيدهندي، محمدصالح دانشگاه علم و صنعت ايران , سبحاني، علي دانشگاه فناوري دلفت هلند - دانشكده معماري و محيط مصنوع , ژند، سپهر دانشگاه UCL انگلستان
كليدواژه :
شهرسازي بومي , الگوي معماري و شهرسازي , بندر خمير , مسكن مهر , معماري بومي
چكيده فارسي :
الگوي بومي سكونت، محصول سدههاي متمادي از تجربهي بشر است كه تلاش داشته، در انطباق با ويژگيهاي فرهنگي (اسلامي) و اقليمي (ايراني)، معماري و شهرسازي را شكل دهد. اين الگو آموزههايي را دربردارد كه ميتواند براي معماري و شهرسازي معاصر نيز كارآمد باشد. بنابراين، براي آسيبشناسي الگوي معاصر ساختوساز، ميتوان آن را با الگوي بومي سكونت مقايسه كرد. گرچه منظور از اين مقايسه، تكرار گذشته در شرايط زماني كنوني نيست؛ اما نميتوان از دستاوردهاي تاريخي بشر نيز غافل شد و تنها درپي الگوي وارداتي سكونت بود. نياز روزافزون به مسكن دولتها را به مداخلهي بيشتر براي توليد مسكن، عليالخصوص براي اقشار كمدرآمد رهنمون كرده است. تا كنون شيوههاي مختلفي براي پاسخ به اين نياز به كارگرفته شده است. مسكن مهر آخرين تلاشي است كه در سالهاي اخير براي توليد مسكن انبوه انجام شده است. ابعاد گسترده اين پروژه تاثيرات مختلفي را بر شهرهاي كشور داشته است. مطالعه و بررسي اين پروژه و نقد آن نياز به معياري مناسب دارد. بيشك مراجعه به آموزههاي معماري و شهرسازي بومي كشور ميتواند مبناي صحيحي براي نقد اين پروژهها باشد. بر همين مبنا، مطالعهي حاضر تلاشي است براي تبيين ارزشهاي موجود در معماري و شهرسازي بومي كه در ساخت پروژهي مسكن مهر مغفول واقع شدهاند. اين پژوهش به اين پرسش پاسخ ميگويد كه «الگوي بومي سكونت در ايران چه آموزههايي را براي الگوي سكونت در پروژههاي مسكن مهر دربردارد؟». روش تحقيق در مطالعهي حاضر، روش تطبيقي (مقايسهي دو مورد مطالعاتي) است. اين مقاله بخشي از نتايج پروژه «نقد مسكن مهر و ميزان انطباق الگوهاي مسكن مهر با آموزههاي معماري بومي در پنج شهر نمونه» است كه توسط پژوهشكده مطالعات توسعه جهاد دانشگاهي تهران و براي معاونت معماري و شهرسازي وزارت راه و شهرسازي در سال 1394 تهيه شده است. مطالعهي فوقالذكر، به مقايسهي الگوي بومي سكونت با پروژههاي مسكن مهر در پنج شهر اروميه، قزوين، كرمان، بابلسر و بندر خمير پرداخته است. اين مقاله با استناد به پيمايش انجام شده در يكي از اين پنج شهر، بندر خمير را به عنوان نمونه برگزيده است و الگوي سكونت را در دو محدودهي «محلهي صدرالاسلام» و «پروژهي مهرورزان ساحل بندر» مقايسه خواهد نمود. يافتههاي تحقيق نشان ميدهد كه مسكن مهر را ميتوان از نظر مكانيابي، فرآيند شهرسازي، ارتباط با زمينهي اقليمي، تعادل اقتصادي و رقابتپذيري در توسعه، هويت شهري، معماري و سيما و منظر شهري و انسجام اجتماعي نقد نمود. براي اين نقدها، راه حلهاي روشني در الگوي بومي شهرسازي و معماري وجود دارد كه مغفول ماندن آنها در اجراي پروژههاي مسكن مهر موجب چنين مسائلي شده است.
چكيده لاتين :
A rising demand for housing has persuaded governments to provide more housing units, significantly for the less privileged classes of the society, and several methods have been tried. Mehr Housing Program is the latest effort in the recent years for mass housing production in Iran. The immense impacts of implementation of this program has had wide spread effects on the cities of the country. Studying this wide-spread project requires proper mechanism and measures. and without a doubt referring to the endemic architectural and urban planning methods would provide the proper basis, on which one can make valid criticism. Accordingly, the present study is an effort to explain and classify these methods and values, which have been neglected throughout Mehr Housing Program.
The research method in this study is based on comparison. In this paper, the authors have first reviewed the publication by the experts in this area to extract these endemic measures, and based on this theoretical framework the endemic and organically grown urban fabric of the seaport of Khameer is studies and compared with the Mehr Housing project implemented in its vicinity.
The findings of this research show that the implemented housing project can be criticized by the measures of Locality, urban planning process, the meaningful relationship that it has with the context, economical equilibrium, development competitiveness, urban identity, architectural and urban landscape aspects and the social coherence. For these shortcomings in the project there are certain solution in the endemic urban logic, and the negligence of these solutions have contributed to the current state.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي معماري اسلامي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي معماري اسلامي