كليدواژه :
اسيديته , فسفر , شوري , Funneliformis , Glomus
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: قارچهاي ميكوريز آربوسكولدار كه همزيست اجباري طبيعي ريشه 80 درصد گياهان هستند، نقش مهمي در افزايش جذب آب و بعضي عناصرغذايي بهويژه فسفر و توليد پايدار محصولات زراعي و باغي دارند. همزيستي تعدادي از اين قارچها با ريشه انگور گزارش شده است. همچنين تلقيح بعضي از آنها به ريشه نهالهاي سيب باعث افزايش رشد آنها شده است. اين پژوهش به منظور بررسي حضور آنها در باغهاي سيب و انگور مناطق بويراحمد و دنا و تاثير خصوصيات شيميايي خاك بر اين رابطه همزيستي انجام شد. مواد و روشها: شصت نمونه از ريزوسفر سيب و انگور اين مناطق، جمعآوري شدند. هاگهاي قارچهاي ميكوريز آربوسكولدار به روش الكتر و سپس سانتريفيوژ كردن در محلول شكر جداسازي و جمعيت هاگها در 100گرم ريزوسفر شمارش شد. براي بهدست آوردن هاگهاي سالم اين قارچها كشتهاي تله گلداني با ذرت، براي هر نمونه در گلخانه براي 14 هفته مستقر شدند. قارچهاي هر نمونه با مطالعه و اندازهگيري خصوصيات ريختي، هاگهاي جداسازي شده از ريزوسفر اين گياهان و كشتهاي تله گلداني، شناسايي گرديدند. درصد كلنيزاسيون طول ريشه سيب و انگور در هر نمونه پس از رنگبري آنها با محلول پتاسيم 10 درصد و رنگ آميزي آنها با محلول لاكتوفنلآنيلينبلو محاسبه گرديد. بافت، اسيديته، هدايت الكتريكي و ميزان فسفر خاك هر نمونه، تعيين شدند. همچنين ضرايب همبستگي خصوصيات شيميايي خاك با جمعيت هاگهاي اين قارچها و درصد كلنيزاسيون طول ريشه در هر گياه نيز محاسبه گرديدند. يافتهها: قارچهاي ميكوريز آربوسكولدار در تمام نمونهها حضور داشتند و ميانگين جمعيت هاگ اين قارچها در 100 گرم ريزوسفر، تنوع آنها و درصد كلنيزاسيون طول ريشه، در سيب به ترتيب 1474، 3/ 3 و 3/ 67 و در انگور 1045، 8/ 2 و 4/ 40 بودند. چهارده گونه از اين قارچها متعلق به هشت جنس، به اسامي: Funneliformis constrictum, F. caledonium, F. mosseae, F. geosporum, Glomus deserticola, G. microaggregatum, Rhizophagus fasciculatus, R. clarus, Claroideoglomus claroideum, C. etunicatum, Scutellospora calospora, Entrophospora infrequens, Acaulospora bireticulata و Ambispora gerdemannii در نمونهها شناسايي شدند. گونهي F. mosseae با 6/ 76 درصد بيشترين فراواني را داشت. بافت خاك نمونهها از رسي تا لومي، متغير بود. ميزان فسفر، اسيديته و هدايتالكتريكي خاك با جمعيت هاگ قارچهاي ميكوريزي آربوسكولار و درصد كلنيزاسيون طول ريشه اين گياهان همبستگي منفي داشتند. ضريب همبستگي جمعيت هاگ اين قارچها در خاك ريزوسفري سيب، با اسيديته، هدايت الكتريكي و فسفر خاك به ترتيب 02/ 0، 42/ 0 و 04/ 0 و در انگور 45/ 0، 30/ 0 و 01/ 0 بود. همچنين ضريب همبستگي درصد كلنيزاسيون طول ريشه سيب با اسيديته، هدايت الكتريكي و فسفر خاك به ترتيب 22/ 0، 19/ 0 و 38/ 0 و در انگور 44/ 0، 15/ 0 و 16/ 0 بود. نتيجهگيري: حضور اين قارچها در تمام نمونهها حاكي از نياز اين گياهان به اين همزيستي براي رشد و نموطبيعي است. جمعيت هاگ اين قارچها، تنوع آنها و درصد كلنيزاسيون طول ريشه، در سيب بيشتر از انگور بود. فراواني بيشتر قارچ F. mosseae ، حاكي از توانايي بيشتر آن در برقراري رابطه همزيستي با اين گياهان است. همبستگي منفي ميزان فسفر، اسيديته و هدايتالكتريكي خاك با جمعيت هاگ قارچهاي ميكوريز آربوسكولدار و درصد كلنيزاسيون طول ريشه، نشان ميدهد كه توانايي برقراري رابطهي همزيستي اين قارچها با ريشه اين گياهان و ميزان تكثير آنها در خاكهاي با فسفر و شوري كم و اسيديته خنثي تا كمي قليايي بيشتر است. بنابراين ميتوان كاربرد اين قارچها را در اين گونه خاكها براي بهبود رشد و محصول اين گياهان، پيشنهاد كرد.