ارائۀ چارچوب مفهومي ادراك گردشگران فرهنگي از سفر با تأكيد بر معنويت «مطالعۀ موردي: اصفهان»

A Conceptual Framework for Cultural Tourists’ Perception of Travel with Focus on Spirituality “Case Study :Isfahan”

بيان مسئله: نياز به كشف حقيقت و معناي هستي انسان را به حركت و سفر بر روي كرۀ زمين واداشت تا هم‌راستا با جستجو در مسير شناخت، بعد غيرمادي و معنوي خويش را شكوفا نمايد. جاذبه‌هاي فرهنگي همواره مورد توجه گردشگران بوده و شناخت فرهنگ و درك تاريخ و پيشينۀ مردمان يك سرزمين گردشگران را به مناطق فرهنگي سوق داده است. دريافتي كه گردشگر فرهنگي، به عنوان يك انسان برخوردار از ابعاد غيرمادي، از سفر دارد، بر حواس پنج‌گانه، محيط و اجتماع مبتني است و صرفاً به درك مادي محدود نمي‌شود؛ لذا بررسي مفهوم ادراك مبتني بر مضامين معنوي در گردشگران فرهنگي ضروري به نظر مي‌رسد. هدف: هدف از انجام اين پژوهش ارائۀ چارچوب مفهومي ادراك گردشگران فرهنگي ميدان نقش جهان اصفهان از سفر، با تأكيد بر معنويت است. روش تحقيق: اين تحقيق به روش كيفي، شيوۀ توصيفي-تحليلي و استفاده از اسناد كتابخانه‌اي و مشاهدۀ مستقيم گردشگران خارجي در ميدان نقش جهان اصفهان در بهار 1397 انجام گرفته است. نتيجه‌گيري: ادراك گردشگر فرهنگي در سطوح حواس پنج‌گانه، محيط و اجتماع در بستر معنويت به عنوان ماهيت وجودي انسان صورت مي‌پذيرد. ادراك گردشگر فرهنگي كه از عوامل فردي و محيطي در سايت فرهنگي متأثر است، متضمن معنويتي است كه با تأكيد بر وجد و شعف دروني، اتصال به خويشتن و هستي، دريافت نيروهاي ماوراءالطبيعه، احساس آرامش، بازگشت به خويشتن و يافتن گمشدۀ دروني در اتصال با خالق هستي بيان مي‌شود.

Statement of Problem: The quest for the discovery of reality and meaning of existence prompted human being to tour the globe in order to realize his non-material and spiritual dimensions in parallel with his quest for cognition. Cultural attractions have always captivated tourists. Tourists travel to culturally important spots to get familiar with and understand the culture and history of inhabitants of different territories. When the cultural tourist is a human being endowed with non-material faculties based on the five senses, the environment and society, his perception of travel is not limited to materialistic perception. Therefore, it is necessary to study the concept of a cultural tourist’s perception based on spiritual themes. Objective: Presenting a conceptual framework for cultural tourists’ perception of travel to Naqsh-e Jahan Square of Isfahan with a focus on spirituality. Research Methodology: This qualitative research follows a descriptive-analytical approach using desk research data and relying on direct observations of foreign tourists at Naqsh-e Jahan Square in Isfahan in spring 2018. Conclusion: A cultural tourist’s perception at the level of the five senses, the environment and society occurs in the context of spirituality as the very existential essence of human being. A cultural tourist’s perception stemming from individual and environmental factors on a cultural attraction guarantees spirituality that is expressed with the focus on internal joy and happiness, connection with self and existence, metaphysical forces, feeling of serenity, return to self and exploring one’s missing soul through connection with the Creator of being.