پديد آورندگان :
حسن پور، محمد دانشگاه تهران - دانشكدۀ هنرهاي نمايشي و موسيقي , الستي، احمد دانشگاه تهران - دانشكدۀ هنرهاي نمايشي و موسيقي , بلخاري، حسن دانشگاه تهران - دانشكدۀ هنرهاي تجسمي
كليدواژه :
شمايل شكني ديجيتال , شمايل نگاري عكاسانه , عكسهاي شمايلي , شمايل
چكيده فارسي :
ميتوان ساخت شمايل را برخاسته از نگاه و فهم عميق انسان از جهانبيني او دانست كه از ديوارنگارههاي كهن تا شمايلهاي مذهبي مسيحي و سرانجام نمودهاي عصر مدرن را شامل ميشده و عموماً با كتمانِ نوعي ترس، خواست تسلط بر آنچه كه ميتواند چندپاره در آينده رخ دهد، به منظور دوركردن بلايا و مرگ و نيز دستيابي به مغفرت، بهروزي و سعادت همراه بوده است. در اين صورت اين پرسش به ذهن خطور ميكند كه چگونه است كه پس از اختراع عكاسي، با قرارگرفتن عكسها در كنار شمايلها كه گاه خود برخاسته از متن مذهبي نيز هستند، شمايلنگاري با ايجاد واقعگرايي عكاسانه، وارد ساحتي مدرنيستي ميشود؟ به عبارتي سؤال اساسي اين است كه عكاسي، به ويژه در عكسهايي با موضوع اجتماعي و در ميان آنها عكسهاي خصوصي و خانوادگي، چگونه به عنوان رسانهاي مدرن، خاستگاهي شمايلي داشته و ميتواند در بستر زندگي امروز، با ويژگيهاي ذاتي خود همچون وضوح، دقت در جزئيات، اشارتگري به «آن-جا-بودگي» مصداق و در نتيجه، واقعگرايي عكاسانه، كاركردي غيرواقعگرايانه و متافيزيكي بيابد؟ فرض بر اين است كه جوهرة ناب عكاسي كه همانا «ارجاع» به مصداق است، با تكيه بر كيفيات و فرم عكاسانه، ميتواند در ساخت كيفيت شمايلوار و مدرن عكسها در بطن زندگي امروز مطرح شود. هدف اصلي بررسي كيفيات خاص عكاسي به ويژه در دوران گذار از مدرنيزم با نگاهي به چند نمونه عكس مطرح و نيز مرور متون نظري مرتبط و مؤخر در ارتباط با نشانگان عكاسي است تا صورت و محتواي عكاسي به مثابه «دستگاه تداومساز شمايلسازيمدرن» (با وجود تأكيد بر اصالت نمايهاي آثار عكاسي براساس روشهاي نشانهشناسانه) روشن شود. روش (تحقيق) براساس نشانهشناسي عكاسي «رولانبارت»1 و نيز «كريستين متز»2 است كه به نحوة مطالعة نشانگان متن عكس در نشانهشناسي جايگاهي ويژه بخشيدهاند. به اين نتيجه خواهيم رسيد كه عكاسي در فلسفه و جايگاه وجودي خود، خصلتهاي شمايلنگاري در گذشته را تداوم داده و بر اصالت و هويت متني آن در عصر ديجيتال به نحوي گستردهتر تأكيد داشته كه اصالتي عكاسانه نيز به شمايلنگاري مدرن بخشيده است.
چكيده لاتين :
Iconography has profound origins in human’s perspective and understanding of the world. Ancient murals, Christian religious icons, and eventually the manifestations of the modern age, have been created and used in the same quality in human cultural life. They have almost the same ultimate destination and goal that can be detected in them. Iconography has constantly been accompanied by a kind of fear, to dominating what can happen in the future, and, in order to avert disasters and death, and to achieve forgiveness, prosperity and bliss. After the invention of photography, by putting the photographs alongside the icons which in some cases are derived from religious texts, not only does photography introduce itself as an iconography device, but it has also been influential in producing paintings iconographies with creation of the photographic realism. The main question is that how photography especially those about the social issues and among them the private and family photos, as a modern medium has an iconic origin, and how photography is able to have an unrealistic and metaphysical usage in the context of today life with its inherent characteristics being clarity, accuracy in details, signifying the being-there (dasein) of the referent and as a result, the photographic realism? This issue can be studied based on the most important theories of photography in the twentieth century. It is concluded that photography, in its philosophy and existential position, not only has carried on the iconic characteristics of the past, but has also has emphasized its originality and textual identity more broadly, so that it has given a photographic originality to modern iconography.