مدل‌يابي معادلات ساختاري رابطه فرهنگ سازماني با فرايند پياده سازي مديريت دانش (نمونه پژوهش: شهرداري زاهدان)

Structural Equation Modeling of the Relation between Organizational Culture and the Process of implementing Knowledge Management (Case Study: Zahedan Municipality)

در آستانه هزاره سوم، مديريت دانش، به عنوان يك نياز استراتژيك براي موسسات، سازمان ها و نهادهاي خدماتي مطرح است و تضمين كننده برتري هاي بلند مدت براي سازمان ها و جوامع و نشان دهنده ميزان بهره گيري آنها از سرمايه هاي انساني، فكري و اطلاعاتي است. يكي از عوامل اصلي پياده سازي مديريت دانش فرهنگ سازماني است. پژوهش با هدف تحليل ساختاري رابطه فرهنگ سازماني با فرايند پياده سازي مديريت دانش با رويكرد پژوهش آميخته انجام شده است. در بخش كيفي پژوهش با بهره گيري از شيوه دلفي و ديدگاه صاحب نظران به روش تحليل محتواي جهت دار و تلخيصي و مصاحبه هاي نيمه ساختار يافته، دوازده مولفه فرهنگ سازماني مبتني بر دانش در جامعه آماري استخراج شد كه اين مولفه ها شامل ميل به دانش، دانش كارمحوري، آموزش و يادگيري، ارتباطات متقابل دانشي، همدلي، جمع گرايي دانشي، التزام به برنامه دانشي، ارزيابي و پاداش دانشي، مشروعيت دانشي، زمان بندي دانشي، انعطاف دانشي و صيانت دانش است. در بخش كمي از روش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي با استفاده از نرم افزار ليزرل و روش مدل يابي معادلات ساختاري، ارتباط هر يك از اين مولفه ها با فرايند پياده سازي مديريت دانش تحليل شد. در مرحله كيفي نمونه آماري 33 نفر خبره مرتبط با موضوع انتخاب شدند و در مرحله كمي، نمونه آماري شامل 141 نفر از كاركنان شهرداري زاهدان هستند كه به روش نمونه گيري تصادفي انتخاب شدند. پس از تجزيه و تحليل، مشخص شد در ارتباط فرهنگ سازماني و مديريت دانش، مولفه هاي التزام به برنامه دانشي و قدرت و مشروعيت دانشي بيشترين تاثير را بر فرايند پياده سازي مديريت دانش در شهرداري زاهدان دارد و در پايان نيز راهكارهاي اجرايي در اين زمينه ارائه شد.

At the beginning of the third millennium, knowledge management has been developed as a strategic requirement for service institutions, organizations, and foundations. It guarantees long-term excellence for organizations and communities, and reflects the extent to which they have benefited from human and intellectual capital, and information. Organizational culture is one of the key factors in implementing knowledge management. This research is aimed at investigating the relation between organizational culture and the process of knowledge management through a combined research approach. Using Delphi method and referring to the viewpoints of experts by content analysis and conducting semi-structured interviews in the qualitative stage of the research, the researchers identified twelve components of knowledge-based organizational culture in the statistical population. These components included desire to achieve knowledge, knowledge-work orientation, teaching and learning, knowledge related interactions, sympathy, knowledge popularization, commitment to knowledge programs, knowledge evaluation and reward, knowledge legitimacy, knowledge scheduling, knowledge flexibility, and knowledge preservation. In the quantitative part of the research, descriptive and correlation methods using LISREL software and structural equation modeling were used. The relation of each of these components with the process of knowledge management was analyzed. In the qualitative phase, 33 experts in the field were selected, and in the quantitative phase, the sample consisted of 141 of the employees of Zahedan municipality selected by random sampling. Having analyzed the data, the researchers found out that the components of knowledge program and knowledge legitimacy are most effective in the process of knowledge management in Zahedan municipality in relation to organizational culture and knowledge management. Finally, some practical solutions were proposed for dealing with the issues. Keywords: organizational culture; knowledge management; knowledge legitimacy; mixed method research; Zahedan municipality.