رابطه سلامت روان در محيط كار با تنظيم هيجاني و تأثير آن بر فرسودگي شغلي

The relationship between mental health in workplace and emotion regulation and its effect on occupational burnout

زمينه و هدف: يكي از حوزه هاي پر كاربرد و مرتبط با روانشناسي سلامت در محيط كار، فرسودگي شغلي است. تفاوتهاي فردي افراد ميتواند به عنوان تعديل كننده اين فرسودگي را بيشتر يا كمتر كند. هدف اين پژوهش بررسي نقش واسطه اي تنظيم هيجاني در ارتباط بين فرسودگي شغلي و سلامت روان كاركنان دانشگاه بود. روش بررسي: در يك طرح پژوهش مقطعي، 234 نفر از كارمندان شاغل در معاونت هاي 5 گانه دانشگاه با استفاده از نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي در اين پژوهش شركت كردند. اين افراد پرسشنامه هاي سلامت عمومي (GHQ-28)، فرسودگي شغلي مسلش (MBI)، و پرسشنامه مشكل در نظم بخشي هيجاني (DERS) را تكميل كردند. يافته ها: يافته ها نشان داد كه بين فرسودگي شغلي و سلامت روان، و نيز فرسودگي شغلي و تنظيم هيجان رابطه معنادار وجود دارد. فرسودگي شغلي هم به طور مستقيم و هم از طريق مشكل در نظم بخشي هيجاني بر سلامت روان كاركنان تاثير غيرمستقيم دارد. در نهايت مشكل در نظم بخشي هيجاني نيز تاثير مستقل اندكي بر سلامت روان دارد. نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي به دست آمده مي توان گفت كه همه افراد شاغل حتي در شرايط كاري نسبتاً يكسان به يك ميزان از عوارض رواني-اجتماعي شغل خود آسيب نمي بينند. نتايج پژوهش حاضر در مورد ميانجي بودن تنظيم هيجاني نشان از اهميت اين موضوع چه از لحاظ نظري و چه از جنبه كاربردي است.

Background and aims: One of the most relevant domains of health psychology in workplace is occupational burnout. Individual differences can modify this exhaustion better or worse. The aim of this study was to examine the mediating role of emotion regulation in the relationship between burnout and mental health of a group of university office workers. Methods: In a cross-sectional design, 234 employees working in the five university parts (vice-chancellors) participated in this study. We applied a multi-stage cluster sampling. All participants completed these scales: General Health Questionnaire (GHQ-28), Maslach Burnout Inventory (MBI), and Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS). Results: The results showed there are significant relationships between burnout and mental health, and between burnout and emotional dysregulation. Burnout both directly and indirectly, through a difficulty in emotion regulation affects the mental health of university staff. Difficulty in emotion regulation also has little independent effect on mental health. Conclusion: Based on these results, it seems that all working people, even in relatively similar conditions are not affected the same psycho-social side effects of their jobs. The results indicate the mediation of emotional regulation that has both theoretical and practical implications.