كليدواژه :
بيگانگي اجتماعي و فرهنگي , سرمايه اجتماعي و فرهنگي , قدرت تصميمگيري , رضايت‌مندي , دين‌داري
چكيده فارسي :
هدف مطالعه حاضر بررسي ميزان بيگانگي اجتماعي و فرهنگي در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج و عوامل مؤثر بر آن است. در سال‌هاي اخير مفهوم بيگانگي توجه فزاينده متخصصان علوم اجتماعي را به خود جلب نموده است كه عموماً به معناي جهت‌گيري منفي احساسات ناهماهنگ فرد، احساس بي‌معنايي زندگي، احساس جدايي از خويشتن و بيزار بودن از ارزش‌هاي جامعه تعريف مي‌شود. در پژوهش حاضر با استنباط از نظريه‌هاي بيگانگي، سرمايه اجتماعي و نظريه‌هاي جامعه‌شناسي دين چارچوب نظري تدوين و از آن فرضيه‌هاي تحقيق استخراج شدند و با روش‌هاي اسنادي‌ـ‌كتابخانه‌اي و پيمايشي و با استفاده از پرسشنامه خود اجرا اطلاعات لازم جمع‌آوري شد. بنابراين جامعه آماري شامل تمامي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج است كه از بين آنها نمونه‌اي با حجم 392 نفر از دانشكده‌هاي مختلف به روش نمونه‌‌‌گيري طبقه‌اي متناسب با حجم انتخاب گرديد. يافته‌ها حاكي از آن است كه ميانگين بيگانگي اجتماعي دانشجويان براساس شاخص‌هايي چون احساس بي‌قدرتي، بي‌هنجاري، احساس انزوا، احساس بيگانگي از خود و احساس بيگانگي فرهنگي كمتر از حد متوسط و احساس بي‌معنايي دانشجويان بالاتر از حد متوسط است. همچنين ميانگين ميزان سرمايه اجتماعي، رضايت اجتماعي، دين‌داري و قدرت تصميمگيري دانشجويان بالاتر از حد متوسط و ميانگين سرمايه فرهنگي و ميزان بهره‌گيري از رسانه‌هاي جهاني (ماهواره و اينترنت) در بين آنها پايين‌تر از حد متوسط به‌دست آمد و همچنين نتايج نشان داد كه بين متغيرهاي مذكور به‌استثناي ميزان استفاده دانشجويان از رسانه‌هاي جهاني با ميزان بيگانگي دانشجويان همبستگي معكوس و معناداري وجود دارد. همچنين تحليل رگرسيون چندمتغيره نشان داد كه از بين متغيرهاي مذكور، سه متغير قدرت تصميمگيري، سرمايه فرهنگي و دين‌داري 7/18 درصد از كل واريانس بيگانگي در بين دانشجويان را تبيين مي‌‌‌كنند.
چكيده لاتين :
This study aimed to investigate the social and cultural alienation among students of Islamic Azad University of Sanandaj. Alienation generally means negative orientation of conflicted feelings, feeling of meaninglessness, feeling of being withdrawn from self, and hatred toward social values. In this study, the theory of alienation, theory of social capital and theories of sociology of religion were applied to form the theoretical framework and the hypotheses. Using self-administered questionnaires, data were collected based on the library- survey method. The population of the study comprises all students of Islamic Azad University, Sanandaj branch. Using stratified sampling method, 392 students were selected from the related faculties. The results indicated that the social alienation of students based on indicators such as the feeling of powerlessness, self-alienation, cultural alienation and anomalies were less than the average; however, sense of meaninglessness among students was above the average. Furthermore, the average for the social capital, social satisfaction, religiosity and decision-making power was higher than the average while cultural capital, using global media (satellite and the internet) were lower than the average. The test results indicate that there is a weak inverse correlation between the aforementioned variables (all variables except for the students' use of the global media) and alienation of students. The multivariate regression analysis showed that these variables could determine 0.187 percent for the total variance of variables. The effective variables are decision-making power, national identity and cultural capital, respectively
