كليدواژه :
حكمت عملي , حكمت نظري , احكام ديني , فارابي , آيتالله جوادي آملي
چكيده فارسي :
حكمت عملي بهعنوان علمي برهاني يكي از اقسام حكمت بهمعناي عام است كه در تاريخ فلسفه اسلامي توجه چنداني بدان نشده است. با توجه كافي به كاركردها و اهميت بُعد عملي فلسفه اسلامي و نيز پرداختن به حضور آن در زندگي روزمره ميتوان به علوم انساني برآمده از حكمت اسلامي رهنمون شد. نيز با توجه به نقش اين علم در فهم آموزههاي عملي دين و تأثير آن در رساندن انسان به سعادت، انتظار ميرود خيزشي گسترده براي احيا و توسعه اين علم صورت گيرد. البته همواره موانع و چالشهايي در مسير گسترش اين علم وجود داشته است؛ همچون يكساني آموزههاي اين علم با احكام شريعت و كلام اسلامي، برآمدن آن از فلسفه يونان، برخي موانع سياسي و اجتماعي و زمينهسازي براي مباحث شكبرانگيز در آموزههاي عملي. با بررسي اين موانع، ملاحظه ميشود كه اين موانع هرگز نميتواند توجيه مناسبي براي درحاشيهماندن حكمت عملي در مجامع علمي و فلسفي مسلمانان باشد. در اين مقاله، اهميت حكمت عملي و برخي مسائل آن از ديدگاه حكيمان مسلمان بهويژه فارابي و آيتالله جوادي آملي بررسي ميشود.