عنوان مقاله :
معرفت و علايق انساني؛ جُستاري دربارۀ نسبت دو مقوله
پديد آورندگان :
اسمخاني ، محمدرضا - گروه مطالعات علم , شيخرضايي ، حسين - گروه ترويج علم
كليدواژه :
علايق انساني , معرفت (علمي) , رابطۀ استعلايي , رابطۀ برسازنده , رابطۀ برساخته , بُردارهاي تصميم
چكيده فارسي :
اين مقاله ميكوشد به يكي از مباحثِ چالشبرانگيز در معرفتشناسي يا علمشناسي، يعني رابطۀ «علايق انساني» با «معرفت» بهويژه «معرفت علمي» بپردازد و الگويي قابلدفاع از نسبتِ ميان اين دو مقوله ارائه دهد. در اين راستا، نخست سه سنخ الگوي پيشنهادي دربارۀ اين رابطه طرح و نقد ميشوند: «رابطۀ استعلاييِ» علايق با معرفت (هابرماس)، «رابطۀ برسازندۀ» يكسويۀ علايق با معرفت علمي (برنامۀ قوي) و «رابطۀ برساختۀ دوسويۀ» علايق ـ معرفت (نظريۀ شبكهعامل). سپس در ادامه تلاش ميشود الگوي جديدي از پيوندِ علايق انساني و معرفتِ علمي در يك چارچوبِ «تصميمگرايانه» ارائه گردد كه معتقديم هم در برابرِ نقدهاي پيشگفته مصون است و هم به شكلِ واقعگرايانهتري موقعيتهاي بالفعلِ تصميمگيريِ علمي و نقشِ علايق در آنرا توضيح ميدهد. در اين نظريه، بهاختصار علايق و منافعِ انساني همواره نقشي برسازنده در معرفت دارند (در برابر اسطورۀ «دانشمند بيعلاقه»)، ولي برخلافِ هر سه الگوي مورد نقد، آنها را بهعنوان «بُردارهاي تصميمِ» امكاني كه عضوِ خانوادهاي بزرگتر از ارزشها هستند تصوير ميكند كه در برهمكنشِ با يكديگر به انتخابهاي علمي شكل ميدهند.