چيستي مفهومي جنگ نرم

امروزه با پيچيده‌تر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسايل ارتباط جمعي، و ناممكن يورش نظامي و جنگ سخت به كشورهاي مورد نظر، معادلات گذشته در تنظيم روابط بين كشورها تا حدود زيادي به هم خورده و جاي خود را به معادلات جديدي داده است؛ به گونه‌اي كه براي تحميل اراده به ديگران، از جنگ نرم استفاده مي شود. در جنگ نرم، به جاي استفادۀ مستقيم از زور، توجه قدرت‌ها به استفاده از قدرت نرم و ايجاد تغييرات از طريق مسالمت‌آميز با به كارگيري شيوه‌هاي نوين مداخله در امور داخلي كشورها جلب شده است. اين عمل با كمترين هزينه، بيشترين تأثير، دسترسي به بالاترين اهداف بدون حضور فيزيكي نيروهاي جنگي، نامحسوس و با سه راهبرد دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و سامان‌دهي نافرماني مدني شكل مي گيرد. سؤال اصلي اين تحقيق، چيستي مفهومي جنگ نرم است. برابر نتايج تحقيق، در جنگ نرم، با شعارهاي فريبنده مانند مبارزه با تروريسم، آزادي‌خواهي و دموكراسي، با استفاده از عناصر كليدي جنگ نرم، از طريق هدف گرفتن فكر و انديشه ملت‌ها، باورها و اعتقادات مذهبي، ارزش‌ها و هنجارهاي ملي و ديني، آرمان‌ها و اهداف متعالي مادي و معنوي، هويت فردي و اجتماعي، خودباوري و اعتمادبه نفس، همبستگي ملي و انسجام اجتماعي، اعتماد متقابل مردم و مسئولان، سلامت و صداقت نيروهاي دولتي و رشد علمي و روحيه ايثارگري و غيره از طريق وارد كردن شبهات اعتقادي در بنيادهاي انديشه اسلامي، تضعيف ريشه‌هاي اعتقادي، حمله به مقدسات و شعارهاي اسلام، كاهش روحيه اميد به آينده، بحران نمايي و سياه نمايي از وضعيت كشور، تغيير مطالبات اجتماعي، اقتصادي، احساسي كردن رفتار‌هاي عمومي، پخش اخبار و شايعات جعلي و ... براي بي ثبات سازي يا براندازي مورد هجمه قرار مي‌گيرند.