عنوان مقاله :
پژوهشي در بابِ پارادوكس تحليل
پديد آورندگان :
كلانتري ، سيدعلي - دانشكده ادبيات , نعمتي ، زهرا - دانشكده ادبيات
كليدواژه :
تحليل مفهومي , پارادوكس تحليل , استدلال سؤال باز , صادق , اطلاعبخش
چكيده فارسي :
يكي از ابزارهايِ مهمِ فيلسوفانِ تحليلي در استدلالاتِ فلسفي، «تحليلِ مفهومي» (Conceptual analysis)است. در فرايندِ اين تحليل، اجزا يا مقوّماتِ مفهومي (Conceptual constituents) يك مفهوم استخراجشده و بر اساسِ آنها مفهومِ اوليه را تعريف مينماييم. در باب تحليل مفهومي، پارادوكسي به نام «پارادوكس تحليل» (Paradox of analysis) مطرح گرديده كه مدعايِ اصليِ آن اين است كه يك تحليلِ مفهومي اگر صادق است آنگاه نميتواند آگاهيبخش (informative) هم باشد به اين معنا كه چيزي بر دانستههايِ پيشينِ ما نميافزايد. واضح است كه در صورت صحت اين مدعا تمركز بر تحليلِ مفهومي در مباحث و استدلالاتِ فلسفي كاري لغو خواهد بود. بهمنظور تشريح اين پارادوكس از «استدلالِ سؤال بازِ» جرج ادوارد مور (1903) برايِ نشان دادن عدم امكان مفهومِ خوب ارائه كرده استفاده خواهيم كرد، استدلال خواهيم كرد كه استدلالِ سؤالِ بازِ مور، مستلزمِ پارادوكس تحليل است. پس از تشريح پارادوكس تحليل استدلال خواهيم نمود كه مدعاي اين پارادوكس غير قابل قبول است، يعني تحليلهاي مفهوميِ صادق ميتوانند آگاهيبخش باشند. در انتها مبتني بر استدلالي كه عليه پارادوكس تحليل ارائه خواهيم داد به تفسير و بررسيِ راه حلِ مشهورِ چرچ (1946) براي توضيحِ اطلاعبخشيِ تحليلِ مفهومي خواهيم پرداخت. استدلالِ ما علاوه بر اينكه نشان ميدهد تحليلِ مفهومي در استدلالاتِ فلسفي كارِ زائدي نيست، نشان ميدهد استدلالاتي در فلسفه مانند استدلالِ سؤالِ بازِ مور كه مبتني بر پارادوكسِ تحليل ميباشند غير قابل قبول هستند.