نقش واسطه‌اي راهبردهاي نظم‌بخشي شناختي هيجان در رابطه تنيدگي تحصيلي ادراك شده و هيجانات پيشرفت

پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش واسطه‌اي راهبردهاي نظم‌بخشي شناختي هيجان در رابطه تنيدگي تحصيلي ادراك شده و هيجانات پيشرفت دانشجويان انجام شد. 330 دانشجوي مقطع كارشناسي به پرسش‌نامه تنيدگي تحصيلي ادراك شده (زاژاكووا، لينچ و اسپنشادا، 2005)، پرسش‌نامه نظم‌بخشي شناختي هيجان (CERQ، گارنفسكي، كرايج و اسپينهاون، 2001) و نسخه كوتاه پرسش‌نامه هيجانات پيشرفت (AEQ، عبدالله پور، 1394) پاسخ دادند. در مطالعه همبستگي حاضر، به منظور آزمون روابط ساختاري در مدل مفروض، از روش آماري مدل يابي معادلات ساختاري استفاده شد. نتايج نشان داد كه مدل مفروض واسطه مندي نسبي راهبردهاي نظم‌بخشي شناختي هيجان در رابطه بين تنيدگي تحصيلي ادراك شده و هيجانات پيشرفت مثبت و منفي با داده‌ها برازش مطلوبي دارد. علاوه بر اين، نتايج نشان داد كه در مدل مفروض، تمامي وزن‌هاي رگرسيوني از لحاظ آماري معنادار هستند و در اين مدل به ترتيب 25 و 21 درصد از پراكندگي نمرات هيجانات پيشرفت مثبت و هيجانات پيشرفت منفي از طريق متغيرهاي مكنون تنيدگي تحصيلي ادراك شده و راهبردهاي نظم‌بخشي شناختي هيجان تبيين مي‌شود. همچنين نتايج پژوهش حاضر نشان مي‌دهد كه بخشي از پراكندگي مشترك بين دواير مفهومي تنيدگي تحصيلي ادراك شده و هيجانات پيشرفت مثبت و منفي از طريق راهبردهاي نظم‌بخشي شناختي هيجان تبيين‌پذير است.