عنوان مقاله :
ايمان گرايي رازوارِ هيوم ؛ با ابتنا به تفسيري متفاوت از ديدگاه او در باب مسئله شر
عنوان به زبان ديگر :
Hume’s Mystical Fideism: An Alternative Reading of His view on the Problem of Evil
پديد آورندگان :
عبدالهي، سيامك دانشگاه تهران - پرديس فارابي
كليدواژه :
ديويد هيوم , ايمان گرايي , الهيات طبيعي , مسئله ي شر , رازوارگي
چكيده فارسي :
با تدقيق در آثار ديويد هيوم، مشخص ميشود هدف او از تبيين مسئلۀ شر همان هدفي است كه در سراسر فلسفۀ دينش دنبال ميكند، يعني حمله به الهيات طبيعي و معرفي كردن آن به عنوان امري فاقد وجاهت معرفتي و غيرنظاممند. بنابراين، خلاف آنچه در بيشتر تقريرها بيان شده، داير بر اين كه هيوم با بيان مسئلۀ شر قصد دارد استدلالي عليه وجود خدا بياورد، هدف هيوم حمله به اين ادعاي الهيات طبيعي است كه گزارههاي ديني عقلاً غيرقابل اثباتاند، نه آن كه اين گزارهها كلاً مردود باشند؛ يعني به لحاظ معرفتشناختي آنها را بيرون از محدودۀ شناسايي انسان ميداند، نه آن كه به لحاظ وجودشناختي فاقد هستي باشند. بر همين اساس، در اين جستار با پژوهشي كتابخانهاي، به دنبال آن هستيم كه با نشان دادن دو گونه شاهد، كه يكي اذعان صريح به امكان وجود علتي براي نظم موجود در جهان در متن آثار هيوم (پايان هر دو كتاب تاريخ طبيعي و گفتگوها) است، و ديگري راهحلهايي است كه هيوم براي مسئلۀ شر ارائه ميدهد، مشخص گردد تقرير مشهور از مسئلۀ شر او، كه استدلالي عليه وجود خدا قلمداد ميگردد، با در نظر گرفتن متن آثار وي چندان صحيح نيست. بنابراين لباس الحاد را از تن هيوم درميآوريم و او را به نوع خاصي از ايمانگراييِ قريب به رازوارگي ملبس ميكنيم.
چكيده لاتين :
Close examination of the works of David Hume shows that his aim to explain the problem of evil is to attack natural theology and introduce it as a situation that is non-epistemological and unsystematic. So, contrary to what the majority of interpretations which typically express that he makes an argument against the existence of God, Hume wants to show that the statements of natural theology are rationally unprovable, and he does not want to totally decline them. As a matter of fact, they ontologically exist, and are epistemologically out of human cognition. This article shows that the popular interpretation is false, and this would be done in two ways: the first is Hume's statements about the cause of the world (at the end of both Natural History and Dialogues), and the second is Hume’s solutions for the problem of evil, that have mystical streaks. Based on these fact, it will be shown that Hume is not an atheist, but he is a mystical fideist.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين