طراحي مدل ارتباطي نيروي كار عاطفي در مربيان تيم‌هاي ورزشي دانشگاه‌هاي تهران

Designing Communication Model in Emotional Labor of Coaches in Tehran University Sport Teams

هدف اين پژوهش، طراحي مدل ارتباطي نيروي كار عاطفي در مربيان تيم‌هاي ورزشي دانشگاه‌هاي تهران بود. روش پژوهش، توصيفي- همبستگي بود. تمامي مربيان تيمهاي رشته‌هاي مختلف ورزشي دانشگاههاي دولتي شهر تهران به تعداد 289 نفر، جامعه و نمونة آماري پژوهش را تشكيل دادند. براي جمع‌آوري داده‌هاي موردنياز از پرسش‌نامه‌هاي اطلاعات فردي، كنش سطحي، كنش عميق، تعديل خودكار، عواطف مثبت و عواطف منفي، خستگي عاطفي، هوش هيجاني و رضايت شغلي استفاده شد. نتايج نشان داد كه الگوي پژوهش از برازش لازم برخوردار بود. عواطف مثبت، اثر معنادار و منفي بر كنش سطحي و اثر معنادار و مثبت بر كنش عميق داشتند. عواطف منفي، اثر معنادار و مثبت بر كنش سطحي و اثر معنادار و منفي بر كنش عميق نشان دادند. هوش هيجاني بر راهبردهاي نيروي كار عاطفي (كنش سطحي، كنش عميق و تعديل خودكار) تأثير داشت. همچنين، راهبردهاي نيروي كار عاطفي بر خستگي عاطفي تأثير داشت؛ بنابراين، در شرايط متفاوت عاطفي، مربيان مي‌توانند راهبرد مناسب نيروي كار عاطفي را به‌كار گيرند و به‌اين‌ترتيب، خستگي عاطفي كمتري در آن‌ها ايجاد خواهد شود و رضايت شغلي بيشتري را احساس خواهند كرد.

The purpose of this study was to designing communication model in emotional labor of coaches in Tehran University sport teams. The statistical method used in this study was descriptive correlation. The population and sample were coaches in Tehran University sport teams that were 289 persons. To collect the required data for the study demographic characteristics questionnaire, surface acting questionnaire, deep acting questionnaire, automatic regulation questionnaire, positive affectivity and negative affectivity questionnaire, emotional exhaustion questionnaire, emotional intelligence questionnaire, and job satisfaction questionnaire were used. It was confirmed that the model was correlated. Positive affectivity had significant negative effect on surface acting and had significant positive effect on deep acting. Negative affectivity had significant positive effect on surface acting and had significant negative effect on deep acting. Emotional intelligence had effect on emotional labor (surface acting, deep acting, and automatic regulation). Also, emotional labor had effect on emotional exhaustion. So, coaches in different situations emotional, can apply appropriate strategies emotional labor, and they created less emotional exhaustion, and will feel more job satisfaction