كليدواژه :
تمدن اسلامي , آينده تمدن اسلامي , تمدن نوين اسلامي , حكمراني خوب
چكيده فارسي :
حكمراني خوب ايده‌اي است كه به‌دنبال ناكارآمدي ساز و كارهاي پيشين توسعه مطرح شد. درواقع، اين ايده به دنبال آن است كه دولت‌ها و به طوركلي ساختار اداري و سياسي را به سمتي هدايت كند كه كمترين فساد و آسيب‌هاي دروني ـ‌كه معمولاً باعث تضعيف دستگاه‌هاي مديريتي و سياسي مي‌شودـ بروز كند. اين ايده با سازوكارهايي همچون پاسخگويي بيشتر در بدنه دولت، قانون‌محوري، عدالت‌جويي، مشاركت‌جويي و كارايي و اثربخشي و...، گرچه ديرزماني نمي‌گذرد كه به عنوان يك نگرش جديد مديريتي مطرح شده است، تا كنون مباحث زيادي را پيرامون خود برانگيخته و انديشمندان بسياري را به تحقيق و اظهار نظر دراين باره واداشته و به يكي از مهم‌ترين و جذاب‌ترين مفاهيم در علوم اجتماعي، به ويژه مديريت دولتي، مبدل شده است. در اين پژوهش هدف اين است كه ابتدائاً ميزان سازگاري اين ايده با شيوه حكمراني موجود در نظام جمهوري اسلامي و انديشه ولايت فقيه بررسي شود و سپس كمك‌ها و ارزش‌هاي تكميل‌كننده اين ايده در انسجام بخشيدن به نظريه ولايت فقيه و تحقق تمدن نوين اسلامي لحاظ گردد. درواقع، پرسش اصلي در اين پژوهش اين است كه نظريه و ايده حكمراني خوب، چگونه مي‌تواند در خدمت تحقق تمدن نوين اسلامي قرار گيرد. در نگاه نخست، به نظر مي‌رسد مفاهيم و اجزاي مندرج در نظريه حكمراني خوب، تضاد و تعارضي با ارزش‌هاي نظام جمهوري اسلامي ندارد و مي‌توان از آن براي ايجاد نظامي كارآمدتر و سالم‌تر بهره گرفت. در پايان، توان بالقوه قانوني و سياسي نظام جمهوري اسلامي در جهت پذيرش و اجرايي كردن ايده حكمراني خوب، بررسي مي‌شود. روش تحقيق اين پژوهش، بخشي به صورت قياسي و با استفاده از الگوي حكمراني خوب، و بخشي نيز به‌صورت استقرايي و با بهره‌گيري از توانايي‌هاي بالقوه نهفته در نظام جمهوري اسلامي است.
چكيده لاتين :
Good governance is a theory developed as a result of dysfunctionality of previous development systems. The idea is to reform governments, and in general, bureaucratic and political structures, so that they contain the least possible corruption and internal defects that usually weaken management and political bodies. Being introduced recently as a new managerial approach with concepts such as more responsiveness in the governmental system, rule of law, justice seeking, partnership, effectiveness, and efficiency, this theory has raised significant debates and motivated many thinkers to conduct research and comment about it, and therefore, has become one of the most important and attractive concepts in social sciences, especially government management. This study aimed to examine the compatibility of this idea and the current governance system in the Islamic Republic and Velayat-e-Faqih ideology before investigating the complementary contributions and values of the idea in solidifying the Velayat-e-Faqih theory and realization of the new Islamic civilization. The main question is how the good governance theory can serve the realization of the new Islamic civilization. In the first glance, concepts and components of the good governance theory appear to be compatible with the values of the Islamic Republic system, and thus, they can be used to create a more efficient and healthier system. Finally, the paper investigated the legal potentials of the Islamic Republic for accepting and implementing the good governance idea. The research method consisted of a deductive study based on the good governance model and an inductive study based on the covert potentials of the Islamic Republic System.
