كليدواژه :
حماسه , ايرانگرايي , شاهنامه , تاريخ , عصر مغول و ايلخانان , تاريخ وصّاف
چكيده فارسي :
شاهنامه فردوسي يكي از برجستهترين شاهكارهاي ادب فارسي است كه نگاه سرايندگان و نويسندگان بسياري را به سمت و سوي خود كشانده و آنان را از ظرفيّتهاي بيشمار خود بهرهمند ساخته است. در كنار تقليدهاي نه چندان موفّق از اين اثر، تضمين ابيات و بهرهگيري از حالوهوا و فضاي حماسي آن در غالب آثار ادب فارسي به چشم ميخورد. يكي از آثاري كه شاهنامه در آن نمود بارزي دارد، تاريخ وصّاف است. وصّاف در عصري به شاهنامه روي آورده كه جريان حماسهسرايي رو به افول است، امّا او با بهرهگيري از ابيات و ظرفيّتهاي محتوايي، زباني و بلاغي شاهنامه، بر ارزش و اعتبار اثر خود افزوده است و منبعي قابل اعتماد براي بررسي صحّت و سقم برخي از ابيات شاهنامه در اختيار پژوهندگان اين شاهكار ادب فارسي قرار داده است. شاهنامهگرايي وصّاف پاسخ هوشمندانه به نيازهاي روحي و رواني ايرانياني است كه طعم تلخ شكست از مغولان، آنان را در يأسي جانكاه فرو برده بود. از اين رو، وصّاف با يادكرد شكوه ايرانيان در قالب اشعار ماندگار فردوسي، ميكوشد روح اميد در كالبد نيمهجان ايرانيان معاصر خود بدمد. اين مقاله با روشي توصيفي، تحليلي و تطبيقي، گونههاي بهرهگيري وصّاف از ابيات شاهنامه و علل و عوامل آن را بر مبناي مجلّدات پنجگانه تاريخ وصّاف مورد نقد و بررسي قرار داده است.