شماره ركورد :
1037201
عنوان مقاله :
بازخواني غزليات شمس از منظر كهن‌الگوي نَفْس در انديشه يونگ
پديد آورندگان :
صادقيان كلو ، بهنام دانشگاه علامه طباطبايي
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
147
تا صفحه :
166
كليدواژه :
يونگ , كهن‌الگو , نَفْس , غزليات شمس , مولوي
چكيده فارسي :
در روانشناسي تحليلي يونگ، نَفْس (Self) يكي از اصطلاحات بسيار حائز اهميت است. از نظر او، نَفْس كهن‌الگويي است كه مي‌توان آن را مبناي قوام يافتن فرد دانست. مطابق با نظريه يونگ، هر يك از ما با گذشت زمان آرام‌آرام رشد مي‌كنيم و با از سر گذراندن فرايندي كه يونگ آن را «فردانيت» مي‌نامد، آن كسي مي‌شويم كه هستيم. يونگ كلّ شخصيت را نَفْس مي‌نامد. از منظر وي، نمي‌توان نَفْس را به طور كامل شناخت. نَفْس نماد تماميت است و مسيح، نمونه كهن‌الگوي آن است؛ چراكه او مظهر تماميتي از نوع الهي است. يونگ براي نَفْس ويژگي‌هاي مختلفي را برشمرده است. از طرفي، ما در غزليات شمس مولوي و به طور كلي، در ادبيات عرفاني، با روح، جان يا دل مواجه هستيم كه با الگويي كه يونگ تعريف مي‌كند، همخواني دارد. در اين مقاله، سعي كرده‌ايم علاوه بر تبيين كهن‌الگوي نَفْس از منظر يونگ، آن را با ويژگي‌هاي روح، جان يا دل در غزليات شمس تطبيق دهيم و به بررسي ويژگي‌هاي آن بپردازيم.
سال انتشار :
1396
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
لينک به اين مدرک :
بازگشت