شماره ركورد :
1037216
عنوان مقاله :
استعاره شناختي عشق در مثنوي مولانا
پديد آورندگان :
اسپرهم ، داوود دانشگاه علامه طباطبائي , تصديقي ، سميه دانشگاه علامه طباطبائي
تعداد صفحه :
28
از صفحه :
87
تا صفحه :
114
كليدواژه :
مولانا , مثنوي , استعاره شناختي , عشق
چكيده فارسي :
«عشق» مهم‌ترين كليدواژه تمام متون عرفاني، به‌ويژه در مكتب فكري مولاناست. از عشق نمي‌توان با بياني صريح و مستقيم سخن گفت. از اين ‌رو، عرفا با ابزارهاي گوناگون زباني و مفهومي سعي در روشن ساختن منظور خود از اين مقوله اساسي‌نموده‌اند. در مثنوي نيز عشق، عنصري كليدي است كه بايد بدان اهتمام ويژه‌اي داشت. در اين مقاله، استعاره‌هايي بررسي شده‌اند كه با محوريت عشق در مثنوي مولانا بازتاب يافته‌اند. مبناي نظري و اساس تحقيق، همان نظريه استعاره مفهومي/ شناختي ليكاف و جانسون است كه مطابق با آن، برخلاف رويكرد سنّتي، استعاره تنها نقش زيبايي‌آفريني ندارد، بلكه ابزاري شناختي براي پي بردن به جهان‌بيني و تفكر نويسنده است. در ابتداي مقاله، گزارشي از استعاره‌هاي مفهومي/ شناختي عشق در مثنوي مولانا آمده‌است و اين استعاره‌ها بر پايه حوزه مبدأ و مقصد بررسي و تحليل شده‌اند. هدف از اين كار، مشخص كردن استعاره‌هاي كانوني و اصلي عشق در مثنوي و سرانجام، كشف ديدگاه مولانا درباره عشق بوده‌است. اين استعاره‌ها از نظر مضمون و محتوا در چهار گروه اصلي قرار مي‌گيرند: 1ـ گروهي كه تصويري مثبت از عشق ارائه مي‌دهند. 2ـ آن‌ها كه صفات و ويژگي‌هاي منفي عشق را برجسته مي‌كنند. 3ـ استعاره‌هايي كه دوجانبه و دوپهلو هستند. 4ـ استعاره‌هايي هستند كه از نظر مفهومي، خنثي هستند. تحليل شناختي هر گروه/ شبكه از استعاره‌ها با توجه به استعاره‌هاي مركزي آن‌ها ارائه شده‌است. نتايج پژوهش نشان مي‌دهد كه سوزندگي، مست‌كنندگي و ذي‌شعور بودن عشق، بيشتر از ساير جنبه‌هاي آن مدّ نظر مولانا بوده‌است و در نگاه وي، تمام اقتدار از آنِ معشوق است و عاشق دنباله‌رو، بيمار و نيازمند معشوق است.
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
لينک به اين مدرک :
بازگشت