عنوان مقاله :
جامعهشناسي ادبيات؛ كاربست الگوي تخيل جامعهشناختي در تحليل اشعار فروغ فرخزاد
پديد آورندگان :
تميم داري ، احمد دانشگاه علامه طباطبائي , نوتاش ، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي , كاظمي نسب ، مليحه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي
كليدواژه :
جامعهشناسي ادبيات , بينش جامعهشناختي , فروغ فرخزاد , شعر اجتماعي
چكيده فارسي :
پژوهشگران اجتماعي ميتوانند با توجه به بينش جامعهشناختي به عنوان ابزاري تحليلي، عرصههاي مختلف زندگي اجتماعي، جامعه و مسائل آن را بررسي نمايند. از اين جمله ميتوان به حوزههاي هنري و ادبي اشاره كرد كه به نوعي بازتابدهنده محيطي هستند كه در آن خلق ميشوند. در اين مقاله، اشعار فروغ فرخزاد را كه به شكل چشمگيري با رويدادهاي اجتماعي جامعه خويش آميختهاست، از ديدگاه جامعهشناختي تحليل مينماييم. پژوهش حاضر با بهرهگيري از روش كتابخانهاي و اسنادي و در قالب چهار جستار «هستيشناسي»، «روششناسي»، «ايستاييشناسي» و «پوياييشناسي» عناصر اجتماعي شعر فروغ فرخزاد را مشخص ميكند. در هستيشناسي، فرخزاد به وجود خداوند متعال و شناختني بودن جهان معتقد است. به لحاظ روششناسي، وي قائل به روشي طبيعتگرايانه و ديالكتيكي است. در جستار ايستاييشناسي، به آسيبشناسي جامعه زمان خويش ميپردازد و لايههاي مختلف جامعه را اعمّ از زنان، روشنفكران، روحانيان، ثروتمندان و... نقد ميكند. فرخزاد پس از توصيف وضعيت موجود، در جستار پوياييشناسي با ارائه راهكار، جامعه آرماني خويش را ترسيم ميكند. جامعهاي كه در آن عشق، دوستي و سادگي حكمفرماست و افراد در آن به نوعي خودآگاهي نسبت به شرايط اجتماعي خود رسيدهاند. در نمونه آرماني، فروغ، زنان و مردان نه در برابر هم، بلكه در كنار هم به دور از هر گونه تبعيض و ناعدالتي زندگي ميكنند. او اگرچه به ظهور منجي براي رسيدن به مدينه فاضله باور دارد، اما پيشقراول آن را بيداري و آگاهي دروني افراد قلمداد ميكند كه پيش از هر انقلاب يا تحول بيروني بايد در وجود آنها احراز شود.
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي