شماره ركورد :
1037338
عنوان مقاله :
تحليل كهن‌الگويي حكايت «الملك‌ و البراهمه» كليله و دمنه
پديد آورندگان :
نوري ، علي دانشگاه لرستان , سرلك ، اميرحسين دانشگاه لرستان
تعداد صفحه :
14
از صفحه :
79
تا صفحه :
92
كليدواژه :
اسطوره , رؤيا , كهن‌الگو , الملك و البراهمه , كليله و دمنه , ناخودآگاه
چكيده فارسي :
نظريه كهن‌الگو از مكتب روان‌شناسي كارل گوستاو يونگ برگرفته شده ‌است. يونگ، تصاوير و رسوبات رواني و آگاهي‌هاي ارثي موجود در ناخودآگاه جمعي را كهن الگو (آركي تايپ) مي نامد؛ به عبارت ديگر، كهن‌الگو، طرح كلي تجارب و رفتارهاي مكرر اجداد و نياكان بشر است كه در ناخودآگاهي جمعي ريشه دارد. كهن‌الگوها در قالب نماد يا به شكلي نمادين در بسترهايي مانند اسطوره، حماسه، داستان، رؤيا و اوهام آشكار مي‌شوند يا در آثار ادبي ظهور مي‌يابند. از مهم‌ترين كهن‌الگوها مي‌توان به «آنيما»، «آنيموس»، «پير دانا»، «سايه»، «نقاب»، «تولد دوباره» و «فرديت» اشاره كرد. كليله و دمنه كتابي مشحون از داستان‌هاي تمثيلي (تمثيل‌هاي حيواني) است كه به دليل وجهۀ اساطيري، برخي از آن‌ها را مي‌توان از ديدگاه نقد كهن‌الگويي بررسي كرد. يكي از اين داستان‌ها كه صبغۀ اساطيري و نمادپردازانه بر آن غالب است، حكايت «الملك و البراهمه» از باب شانزدهم اين كتاب است. اين داستان به دليل افسانه‌اي بودن و نيز داشتن سلسله‌اي از رؤياها، ظرفيت تحليل كهن‌الگويي را دارد؛ در اين پژوهش، كهن‌الگوهايي چون «سايه»، «آنيما»، «نقاب»، «پير دانا» و «فرديت» در حكايت يادشده بررسي شده است. بر اين اساس به اجمال مي‌توان چنين تأويلي از داستان به دست داد: هبلار شاه كه دچار گونه‌اي روان‌پريشي شده‌است، از طريق رؤيا به ناخودآگاه خويش راه مي‌يابد و پس از رويارويي با آنيماي خود، به ياري آنيما و راهنمايي پير دانا، از پريشاني مي‌رهد و به «خود» (من راستين) نايل مي‌شود. شاه فرايند فرديت و مسير خوديافتگي را با رؤيا آغاز مي‌كند؛ سپس به پيشنهاد ايران‌دخت، نزد كارايدون، معبر حكيم فرستاده مي­شود و در پايان با درايت و ارشاد وزير داناي خويش، از غم و روان‌پريشي مي‌رهد.
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
متن شناسي ادب فارسي
عنوان نشريه :
متن شناسي ادب فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت