عنوان مقاله :
بررسي حس نوستالژي در مثنوي مولانا با نگرش به توابع(ميانجيهاي) شوق بازگشت
پديد آورندگان :
مرغوب ، حوا - گروه زبان و ادبيات فارسي , سرامي ، قدمعلي - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
نوستالژي , مولانا , مثنوي , غم غربت , شوق بازگشت
چكيده فارسي :
...هر كسي كو دور ماند از اصل خويش بازجويد روزگار وصل خويش «نوستالژي» يا غم غربت همان حس دلتنگي شاعر يا نويسنده است، در فقدان چيزهايي از قبيل دوري از سرزمين مادري، ميل حب الوطني و... كه در موقعيت كنوني براي او دور از دسترس است. تغيير و تحول اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي در برانگيختن اين حس غريب غربت بسيار موثر است. عرفان تماما نوستالژي است براي نمونه مي توان به غم غربت، جدايي ني از اصل كه نيستان ناميده مي شود، سير و سفر روح و نيز به تنگناي جسم و... در آثار شاعر صاحب سبك و عارفي همچون مولانا، كه به اين حس زيبا جلوه ويژه اي داده است، اشاره نمود. يكي ازمواردي كه به دنبال غم غربت و دوري درآثار سنتي ومعاصر، مخصوصا در اشعار و نوشته هاي گرانقدر مولانا جلال الدين، احساس مي گردد ميل به تجديد وضعيت و شوق وصال و بازگشت به اصل است. در اين مقاله با پژوهش در شش دفتر مثنوي معنوي مولانا، شيوهها وميانجي هاي علاقمندي، آرزو، طلب و جستجو مورد بررسي قرار گرفته است
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي