عنوان مقاله :
كاركردهاي تداعي در بدخوانيِ خلاق حكايت درويش صاحب كرامات
پديد آورندگان :
آزادتبار ، فرشته دانشگاه پيام نور , اكبري گندماني ، مهرداد دانشگاه اراك , كمالي بانياني ، مهدي رضا دانشگاه اراك
كليدواژه :
بدخوانيِ خلاق , عناصرِ داستاني , مثنوي معنوي
چكيده فارسي :
بدخوانيِ خلاق مبتني بر ايدۀ وجودِ رابطه اي موروثي ميانِ آثارِ ادبي است؛ اما، نه رابطه اي بر پايه هم سويي و ادامه مسيرِ يكديگر؛ بلكه، رابطه اي جديد متضمنِ ديالكتيكي بنيادين، ميان بازشناسيِ قدرتِ گذشته و انحراف از جباريتِ آن. شاعرِ متأَخّر، با هدفِ كسبِ هويّتِ مستقل ادبي، با خارج شدن از زيرِ سايه پدر ادبيِ خود، حركتي تدافعي را آغاز مي كند كه نه تنها، آن حركت، جهت و رويكردي انفعالي ندارد؛ بلكه، در نهايت، به آفرينشِ هنري، ختم مي شود. ترفندهاي بدخوانيِ خلاق، مي توانند به صورتِ ارادي(خودآگاه) و يا غيرِ ارادي(ناخودآگاه)، متنِ متأَخر را از اضطرابِ تأثير، رهايي بخشند. يكي از عواملِ مؤثر بر بدخوانيِ خلاق آثار داستاني، عنصرِ تداعي است. در مقاله پيشِ رو، حكايتي از مثنوي برگزيده شده است كه مولانا آن حكايت را با تلفيق و اقتباس، از دو حكايتِ ديگر ساخته است. بي زماني و بي مكانيِ حكايتِ مولانا، نزديكيِ زاويه ديدِ سوم شخص به اوّل شخص و نكره ذكر شدنِ شخصيّتِ اصلي و گرايش به راويِ مفسّر به جاي راوي مشروح، تداعي شدنِ گروهِ فتيان در اثرِ شخصيت پردازيِ شاعر، تك گويي هاي دروني، حديثِ نفس گويي هاي شاعر، جريانِ سيالِ ذهن و اطناب در گفت و گوها و...، از جمله ترفندهايي است كه به تأثير از عنصرِ تداعي، در جهتِ بدخوانيِ خلاق، در ساختِ حكايتِ جديد به كار گرفته شده است؛ ازين رو، در ادامه، پس از معرفي و شناختِ نظريه بدخوانيِ خلاق، آشنايي با عنصرِ تداعي و شاخصه هاي آن، به توضيح و تحليلِ چگونگيِ تأثيرِ تداعي بر عناصرِ داستاني در جهتِ رهايي از اضطرابِ تأثيرِ دو حكايتِ مبدأ، پرداخته شده است.
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي