عنوان مقاله :
مورفي راوي خلّاق: روايت به مثابه اختلاط ساختارشخصي خاطره و احتمالات دلوزي
پديد آورندگان :
منصوري ، شهريار دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
احتملات دلوزي در ادبيات مدرنخاطره خود ارجاعراوي ناموثق مدرنساختار تقابل ارسطوييروايت شناسي ,
چكيده فارسي :
حقيقت را مي توان در شكل كلي آن به مثابه نمود احتمالات ژيل دلوز فرض نمود: مفهومي كه هم مي تواند غير ممكن باشد و هم اجتناب ناپذير. علاوه بر اين، حقيقت در كالبد ارسطويي آن به دو شكل سمبليك كلامي و نوشتاري تقسيم شده اند؛ و اين دو نيز خود دو زير شاخه فعلي را شامل مي شوند. اين مقاله بر آن است تا با كنكاش در رمان مورفي (۱۹۳۸) اثر ساموئل بكت برداشتي متفاوت از حقيقت كلامي راوي مدرن متجلي در كالبد راوي ناموثق بدست آورد. بر اين اساس مقاله حاضر، ابتدا مفهوم كلي راوي ناموثق و تجلي آن در ادبيات مدرن را بررسي مي نمايد و آنرا به عنوان كانون اصلي بروز حقيقت دلوزي نزد راوي مدرن معرفي مي نمايد؛ سپس با كنكاش در آرايه هاي نظري موجود درفلسفه ادبيات از جمله لايبنيس و دلوز و با تكيه بر ساختار تقابل ارسطو، و در نهايت مطالعات خاطره علي الخصوص خاطرات خودارجاع راوي رمان مورفي را ماحصل دگرديسي مدرن اخلاقيات معرفي نموده، و برداشت كلاسيك از حقيقت و اخلاقيات به معني به هنجار بودن راوي را مردود اعلام مي نمايد. بر اين اساس، اين مقاله حقيقت و به بيان ديگر حقيقت واحد در عصر مدرن را به معني خرد و معرفت راديكالي معرفي مي نمايد كه در لواي مقاومت با هرآنچه فرد را دعوت به نظم و هنجار مي كند متجلي مي شود.
عنوان نشريه :
نقد زبان و ادبيات خارجي
عنوان نشريه :
نقد زبان و ادبيات خارجي