عنوان مقاله :
مرگ سياست و تن سوژه ي دياسپوريك: از آنتيگونه ي سوفوكلس تا آتش خانگيِ كاميلا شمسي
پديد آورندگان :
دوستي ، فرزانه دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي , نجوميان ، اميرعلي دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
تنِ دياسپوريك , دياسپوراي مسلمانان , ادبيات مهاجرت , كاميلا شمسي , آتش خانگي , مرگسياست , اسلامهراسي
چكيده فارسي :
در تعاريف جديد قدرت و حاكميت، با شبكهي پيچيدهاي از روابط و تعاملات قدرت روبهرو ميشويم كه از پايينترين سطوح زيستي نشأت ميگيرند. اين مقاله بر آن است تا با مطالعهي ادبيات تنبنياد از آنتيگونه ي سوفوكلس تا امروز، بازنمون تعارضِ تنسوژهي دياسپوريك با سياستهاي زيستيِ حاكميت را در اقتباسي معاصر واكاوي كند. مفهوم سوژهي بدنمند كه وامدار مباحث پديدارشناختي موريس مرلوپونتي است، در پيوند با نظريهي زيستقدرتِ ميشل فوكو، حيات برهنه و زيستسياستِ جورجو آگامبن و مفهوم مرگسياستِ آشيل امبمبه ابعاد تازهاي پيدا كرده است. مروري تطبيقي بر آنتيگونه ي سوفوكلس و آتش خانگيِكاميلا شمسي نشان ميدهد كه در دوران پسااستعمار، مرگسياست به شكلي ديگر باقي است و حيات و ممات مهاجران، اين تنسوژههاي دياسپوريك، را تحت كنترل دارد. اما آيا سوژهي دياسپوريك همواره تسليم اين سياستها ميشود؟ همانطور كه در آنتيگونه ، برادرِ ياغي دو كالبدِ زيستي و سياسي دارد و بعد از مرگ هم به چالش حكومت ادامه ميدهد، در آتش خانگينيز تنسوژهي دياسپوريك در دو لايهي زيستي و سياسي معنا مييابد. او نخست با پيوستن به داعش مقابل قانونِ حاكم قرار ميگيرد و به نمادي از بدنهي قدرت معارض تبديل ميشود، اما بعد از مرگ در پي احقاق حق تدفين خود در وطني كه او را خائن و دشمن مردم مينامد، مصرانه سياستهاي قدرت مسلط را به چالش ميكشد. در آتش خانگيلجستيكِ جسد، اصلِ خاك، مسألهي وطن، و سياستهاي دوگانهي زيست/مرگ در حق نسل دوم مهاجران مفاهيمي بديعاند كه اين اقتباس را به زبرمتني قابل تأمل بدل كردهاند.
عنوان نشريه :
نقد زبان و ادبيات خارجي
عنوان نشريه :
نقد زبان و ادبيات خارجي