عنوان مقاله :
مباني فلسفي اسقاط حق در فقه اسلامي و حقوق غرب
پديد آورندگان :
تقيزاده ، ابراهيم - گروه حقوق خصوصي
كليدواژه :
اسقاط حق , حق و حكم , مصلحت , نظريۀ انتخاب , نظريۀ فايده
چكيده فارسي :
موضوع اسقاط حق در اغلب رشتههاي حقوقي مطرح شده است. براي ارزيابي و قضاوت در زمينۀ صحت يا بطلان اين عمل حقوقي، معيارهاي مختلفي از قبيل خودمختاري، كارايي (فايده) و مصلحت پيشنهاد شدهاند. ريشۀ اين معيارها را بايد در گفتمان «فلسفۀ حق» جستوجو كرد. بنابراين، پرداختن به مباني فلسفي اسقاط حق يك ضرورت است. در اين مقاله با مرور ايدههاي مطرحشده در خصوص حق در فقه اسلامي از يكسو و نظريات ارائهشده توسط فلاسفه و حقوقدانان غربي از سوي ديگر، معيارهاي ارزيابي اسقاط حق، شناسايي و مقايسه خواهند شد. در فقه اسلامي اين موضوع در ضمن مباحث مربوط به حق و حكم بررسي شده است. حق در تفكر اسلامي در قالب مصلحت، تحليل و قضاوت ميشود. در ميان نظريهپردازان حق در جهان غرب نيز، نظريههاي مختلفي ارائه شده كه دو نظريۀ اراده و سود، از شهرت و طرفداران بيشتري برخوردار است. بر اساس نظريۀ اراده، تسلط ذيحق بر موضوع حق، اساسيترين ويژگي يك حق محسوب ميشود. نظريۀ سود نيز با تقليل حق به فايده، سودمندي را اصليترين كارويژه براي حق ميداند. از نگاه سودگرايان، حق ابزاري در خدمت خير عمومي است و چنانچه رفاه جامعه بهعنوان يك كل اقتضا كند، قرباني كردن حقهاي شخصي مجاز خواهد بود. لذا در اسقاط حق، ارادۀ ذيحق نقش ثانوي دارد. اين بررسي نشان داد كه آراي برخي فقها، با نظريۀ اراده هماهنگ است؛ ولي نگرش غالب در فقه اسلامي به مصلحت متكي است كه مشابهتهايي با نظريۀ سود دارد، اما تفاوت اساسي اين دو در اين است كه مصلحت در تفكر اسلامي جنبۀ درونديني و در تفكر غربي، جنبۀ انساني دارد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فقهي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فقهي