سياستگذاري فرهنگي و مديريت شكاف نسلي در ايران

Cultural Policy Making to Manage the Generational Gap in Contemporary Iran

پس از جنگ جهاني دوم كشورهاي در حال توسعه به شدت رشد كردند و تحولات اجتماعي مانند جنبش‌هاي اجتماعي را تجربه كردند در پس اين تحولات ساختاري عيني تحولاتي از نوع ذهني در لايه‌هاي زيرين اجتماعي حاصل شد كه تغيير موقعيت اجتماعي جوانان حاصل يك چنين تحولاتي بود. ايران نيز تحت تأثير برخي از تحولات همچون افزايش جمعيت، گسترش شهرنشيني و جهاني شدن قرار گرفت كه از جمله پيامدهاي اين تحولات مهم، شكاف بين نسل‌ها مي‌باشد. لذا توجه به مسئله شكاف بين نسل‌ها در ايران و نحوه سياستگذاري براي مديريت آن از درجه اهميت بالائي برخوردار است. بنابراين با توجه به نظريه تئوري تناقض پرورش اجتماعي اوليه و ثانويه برگر و لاكمن ضمن بررسي علل شكاف بين نسل‌ها در ايران در چارچوب مدل سياستگذاري چرخه‌اي جونز اقدام به ارائه راه حل شده است. روش تحقيق توصيفي-تحليلي و جمع آوري داده ها به روش كتابخانه اي است. يافته هاي تحقيق بيانگر آن است كه نحوه تعامل سه نهاد دين، دولت و خانواده تأثير بسزائي در كاهش يا افزايش شكاف نسلي دارد همچنين گسترش شهر نشيني و افزايش جمعيت و انقلاب اطلاعات و ارتباطات نسل جديد را با دنياي جديدي مواجه كرده و ارزشها، هنجارها و فرهنگ او را دچار تغيير و تحول مي نمايد. نتيجه تحقيق بيانگر وجود شكاف نسلي در ايران و ضرورت توجه و سياستگذاري در اين زمينه مي باشد.

After the World War II developing countries were growing rapidly and they experienced many social changes such as social movements. After these concrete structural changes, some abstract changes occurred within the deepest social layers and the changes in social status of the youth have resulted from such revolutions. Also the Iran has been affected by some of these changes such as population growth, urban residence development, and globalization and some outcomes of these important changes have led to generation gaps. Thus, considering the gaps between generations in Iran and the policy making and management of it is highly important. Cultural policy making is among the most effective strategies to deal with the problem. Therefore, the researcher in this study has tried to propose some resolutions regarding the primary and secondary social growth contradiction theory posed by Berger and Lockman along with investigating the gap between generations in Iran within the framework of Cyclic Policy Making Model of Jones. The research method is descriptive-analytic and data collection through a library study. The findings of the study indicate that the manner of interaction among religion, government and family has a determining impact on decreasing or increasing the generation gap. Also, the expansion of urbanization, population growth and information and communication revolutions have led new generation to face a new world and made a change in their values, norms and cultures. The research results showed the presence of generation gap in Iran and the necessity of paying attention and policy making about that.