عنوان مقاله :
هماننديهاي ديالكتيكي مولانا و هگل
عنوان به زبان ديگر :
Rumi and Hegel's Dialectical similarities
پديد آورندگان :
نيري، محمديوسف دانشكده شيراز , نيكدار اصل، محمدحسين دانشگاه ياسوج , خليلي جهرمي، جليل دانشگاه ياسوج
كليدواژه :
ديالكتيك , هگل , مولانا , همانندي
چكيده فارسي :
برخي به شكلي گذرا به هماننديهاي ديالكتيكيِ هگل و مولانا پرداخته اند، امّا حاصل كارشان بيشتر ادبي است تا فلسفي؛ زيرا از هگل كه به غموض در نوشته هايش حتّي در زبان آلماني شهره است، آن گونه كه بايد اطّلاعي نداشته اند. اوّلين اثري كه به اين موضوع پرداخته، متعلّق به بيش از هفتاد سال پيش است. از آنجا كه اغلبِ آثار هگل، تاكنون هم در زبان فارسي ترجمة شايست هاي ندارد، عذر پيشينيان پذيرفته است، امّا امروزه صاحبنظران، شروح راهگشايي بر فلسفة هگل نوشته اند. با اين حال پژوهش هاي متأخّر هم نه به آثار هگل توجّه داشته اند و نه به شروح معتبر. محورِ ديالكتيكِ هگل در اين مقاله، كتابِ «پديدارشناسي روح» است، امّا به مناسبت، به آثار ديگر وي نيز مراجعه شدهاست. ديالكتيك بر سراسرِ فلسفة هگل، سيطره دارد و از ميان آثارِ مولانا، در مثنوي به شكلي نظاممندتر ديدهميشود. اين مقاله براي نخستين بار نشان ميدهد، مفاهيمي را كه هگل به عنوانِ مثال براي سهگانههاي ديالكتيكي(تز، آنتيتز و سنتز) آوردهاست، ابتدا در مثنوي با همان رويكرد آمدهاند. از آن جا كه بر اساس فلسفة هگل - چنانكه در مقدمه آمدهاست- مثالآوردن براي سهگانهها محدوديتي ندارد، يكساني مثالها نشانة چيست؟ همچنين اين مقاله با يافتنِ تحسينِ هگل از مولانا و معرفي مترجماني آلماني كه بسياري از متونِ ادب فارسي و از جمله بخشهايي از آثار مولانا را به فرهنگ آلمان منتقل كردهاند، به اين نتيجه ميرسد كه يقيناً هگل در ديالكتيك خود، متأثّر از مولاناست.
چكيده لاتين :
Though some researchers have studied dialectical similarities of Hegel and Rumi, yet the tendency has been literary rather than philosophical. This lack of philosophical approach can be due to the lack of books on Hegel in Persian. The first work, which dealt with this issue, belongs to seventy years ago. In this article, the basis of Hegel’s dialectic is The Phenomenology of Spirit although other works have been taken into consideration. Dialectic dominates the whole of Hegel’s philosophy; in Masnavi, it can be seen more systematically. This article argues that Hegelian dialectic expressed in a threefold manner (thesis, antithesis, synthesis), is present in Masnavi with the same approach. Discovering Hegel’s admiration for Rumi and probably his familiarity with German translators who have translated a great deal of Persian literary texts and some of Rumi's works into German culture, we do conclude that Hegel's dialectic is influenced by Rumi's thoughts.