تحليل ثانويۀ علل وقوع طلاق در استان ايلام در سال 1395

Secondary Analysis of the Causes of Divorce in Ilam Province in 2016

يكي از مسائل اجتماعي كه در سال‌هاي اخير اهميت فزاينده‌اي يافته و ابعاد پيچيده‌اي پيدا كرده، مسئلۀ طلاق است. شكل‌گيري و گسترش اين مسئله منجر به فروپاشي نهاد خانواده و نابساماني اجتماعي و فرهنگي در جامعه مي‌شود كه بروز مسائل اجتماعي ديگري همچون بزهكاري و انحرافات اجتماعي از پيامدهاي آن مي‌باشد. مطالعه و اقدام در جهت تغيير چنين وضعيتي يا ارائۀ راه‌حل، نيازمند رويكردهاي جامعه‌شناختي است. بر اساس آمارهاي رسمي، در كل كشور، طلاق در سال 1390 نسبت به سال 1391، 8 درصد و در سال 1394، 17 درصد رشد را تجربه كرده است. استان ايلام به عنوان محدودۀ جغرافيايي اين پژوهش نيز از داشتن چنين شرايطي همچون شرايط كلي كشور مستثني نيست. پژوهش حاضر با استفاده از روش تمام‌شماري و تحليل ثانويۀ اطلاعات به بررسي و مطالعۀ علل درخواست و وقوع طلاق در ميان زوجين استان ايلام پرداخت و به اين پرسش پاسخ داد كه علل و عوامل مهم درخواست طلاق كدامند؟ جامعۀ آماري پژوهش شامل زوجين متقاضي طلاق يا طلاق‌يافته در استان ايلام در سال‌هاي 1390 تا 1394 بود. اطلاعات مورد نياز نيز از طريق پرونده‌هاي موجود در مراكز ساماندهي و كاهش طلاق سازمان بهزيستي به صورت سرشماري و تحليل ثانويه به دست آمد. نتايج نشان داد كه در بين علل مؤثر بر درخواست طلاق، فقدان تفاهم اخلاقي و مشكلات اقتصادي بيشترين فراواني را به خود اختصاص داد‌اند. از بين فرضيه‌هاي تحقيق، سابقۀ اعتياد، ميزان تحصيلات، نسبت فاميلي، آشنايي قبلي و سن زوجين تأييد شد كه با علت درخواست طلاق رابطۀ معناداري را به نمايش گذاشتند.

One of the social issues that has become increasingly important and complex in recent years is the issue of divorce. The formation and spread of this issue lead to the collapse of the family institution and social and cultural disruption in society, leading to other social issues such as delinquency and social deviations from its consequences. Studying and acting to change such a situation or provide a solution requires sociological approaches. According to official statistics, across the country, divorce in 2011 compared to 2012, 8% in 2015, it has experienced 17% growth. Ilam province as a geographical boundary of this study is not excluded from having such conditions as the general conditions of the country. The present study, using a census method and secondary analysis of information, investigated the causes of divorce request and divorce among the couples of Ilam province. The statistical population of the study consisted of divorced couples in Ilam province from 2011 to 2015. Required information was also obtained through censuses and secondary analysis through the files available at the divorce reduction of Welfare Organization and Divorce Centers. The results showed that the most common causes of divorce were lack of moral understanding and economic problems. Among the research hypotheses, addiction history, educational level, family relationship, previous acquaintance and age of couples were confirmed which showed a significant relationship with the reason for divorce request.