الازهر و روندهاي سياسي مصر پس از انقلاب 25ژانويه 2011

مراكز علمي – فرهنگي از مهم ترين كانون هاي انديشه ورزي و توليد علم هستند و در ارتقاي علمي، و همچنين جهت بخشيدن به حركت هاي فكري، اعتقادي، فرهنگي و سياسي هر جامعه اي نقش اساسي ايفا مي كنند. جامع الازهر به مثابه ي يكي از دانشگاه هاي بسيار مهم مصر و بلكه جهان اسلام از زمان تاسيس تاكنون فراز و نشيب هاي مختلفي را از سر گذرانده و در اين مدت تاثير عمده اي بر روندها و تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي مصر داشته است. نوشتار حاضركه از متدولوژي تحليلي– توصيفي و رويكرد جامعه شناسي تاريخي - تحليلي بهره مي گيرد، تلاش دارد ضمن تحليل نقش الازهر در روندها و نيز تحولات سياسي و فرهنگي مصر پس از انقلاب 2011 ، مولفه هاي هاي تاريخي تاثير گذار بر كارايي اين نهاد ريشه دار در جامعه مصر را بررسي كند. نتايج تحقيق نشان مي دهد الازهر به‌عنوان يكي از مهم‌ترين نهاد‌هاي مذهبي در مصر و در جهان اهل سنت، در جريان انقلاب‌ نقشي حاشيه‌اي را ايفا كرد و نتوانست بر جريان انقلاب اثرگذار باشد، چنانكه مروري بر اخبار و وقايع مصر و الازهر از زمان انقلاب 25 ژانويه 2011 كه منجر به سقوط ديكتاتوري مبارك شد، نشان مي دهد كه نقش الازهر نه تنها پيشرو و موثر نبوده است، بلكه منفعل و در بهترين حالت بي طرفانه بوده است و علت اين وضعيت را بايستي بيش از هر چيزي، در وابستگي تاريخي الازهر به نهاد دولت در مصر جستجو نمود.