عنوان مقاله :
مسئلة «هست و بايد» و پارادوكس پرايور
عنوان به زبان ديگر :
The ‘Is-Ought’ Problem and Prior’s Dilemma
پديد آورندگان :
نبوي، لطفالله دانشگاه تربيت مدرس - گروه منطق , آيتاللهي، زينت دانشگاه تربيت مدرس , سعيديمهر، محمد دانشگاه تربيت مدرس - گروه فلسفه , جوادي، محسن دانشگاه قم - دانشكدة علوم و معارف اسلامي - گروه فلسفة اخلاق
كليدواژه :
مسئلة هست و بايد , پارادوكس پرايور , منطق كلاسيك , منطق چندارزشي , منطق ربط
چكيده فارسي :
به علت برخي ويژگيهاي منطق سنتي ارسطويي، عدم ارتباط منطقي ميان جملات از نوع «هست» و جملات از نوع «بايد» بديهي به نظر ميرسد. اما منطق جديد فاقد چنين ويژگيهايي است؛ پرايور با تكيه بر اين نكته طرفداران شكاف منطقي «هست» و «بايد» را با يك پارادوكس مواجه ميكند. در اين مقاله ابتدا پارادوكس پرايور و برخي پاسخهاي فلسفي به آن را بيان ميكنيم، سپس به تشريح منطق چندارزشي بيل كه براي حل اين پارادوكس پيشنهاد شده ميپردازيم و خواهيم ديد اين پارادوكس در چهارچوب منطق ربط نيز حل خواهد شد. با اين حال پرايور علاوه بر اين پارادوكس، براهين ديگري نيز ارائه ميكند. ما نشان خواهيم داد هرچند اين دو منطق پارادوكس پرايور را حل ميكنند، هر يك از حل برهاني ديگر عاجز است.
چكيده لاتين :
In traditional Aristotelian logic, the absence of a logical relation between ‘is’ and ‘ought’ statements seems to be evident, due to some characteristics of the logic. Prior relying on this fact that modern logic does not possess such characteristics, present a paradox against the advocates of the logical gap between ‘is’ and ‘ought’. In this paper, we, first, explain this paradox and a number of philosophical solutions have been proposed to solve it. Then, we illustrate and evaluate the Beall’s ‘many-valued logic’, which has been introduced as a solution to this paradox. We’ll see that this paradox could be solved in the context of the ‘relevant logic’ too. But besides of this paradox, Prior presents two other arguments, which although these two logics solve the paradox, we’ll show that each of them is unable to response to these two other arguments.