عنوان مقاله :
بررسيِ ابعاد استشهاد، بهعنوان يك آرايه تعليمي در منشآتِ قائممقام، در مقايسه با گلستان سعدي
عنوان به زبان ديگر :
Studying Dimensions and Style of Affidavit as a Teaching Method in Qá'im Maqam’s Monsha’at in Comparison with Sa’di’s Golestan
پديد آورندگان :
بيرنگ، محمدرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران , تجليل، جليل دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران
كليدواژه :
منشآت قائممقام , استشهاد , عنصر تعليمي , گلستان سعدي , نثر
چكيده فارسي :
منشآت قائممقام فراهاني، تابعي از نثر گلستان سعدي شمرده شده است. منشآت، مجموعهاي از نامهها، ديباچهها، رسالهها و... است كه قائممقام در موافقت يا مخالفت به رجال عصر قاجار نوشته و بهخاطر نثر شيوا و صحيحي كه دارد، بهعنوان نمونه يك نثر عالي در عصر قاجار، مورد توجه كارشناسان و منتقدان قرار گرفته است. صاحبنظران، بيشتر، جنبههاي بلاغي منشآت را در زمينه سجعهاي دلپذير و جملات كوتاه مورد توجه قرار داده، آنها را با نثر گلستان مقايسه كردهاند، ليكن موضوع ابعاد و شيوه استشهاد بهعنوان يك آرايه تعليمي مورد توجه قرار نگرفته است. اگر ادبيات تعليمي را نوعي آموزشپذيري فرض كنيم، آرايه استشهاد بيشترين نقش را در انتقال تعاليم ادبي بر عهده داشته است كه در هر دو نثر منشآت قائممقام و گلستان سعدي ديده ميشود؛ تعاليمي كه روشنكننده حقايق ديگري از تأثيرپذيري نثر قائممقام از نثر گلستان است. آرايه استشهاد كه آن را ذكر آيه، حديث و يا بيتي در تأييد ديدگاه نويسنده يا شاعر برشمردهاند، در نثر منشآت، در مقايسه با نثر گلستان، با تفاوتها و مشابهتهايي همراه است و هريك از اين تفاوتها و مشابهتها بهمنزله ترسيم خطي است كه سطح تأثيرپذيري منشآت را از گلستان مشخص ميكند. در اين نوشتار، تفاوتها و مشابهتهاي مورد ذكر عميقاً مورد بررسي قرار گرفته و در نهايت مشخص شده كه نثر قائممقام در منشآت در زمينه استفاده از آرايه استشهاد بهعنوان يك آرايه تعليمي تا چه اندازه بههم نزديك و يا از هم دور هستند.
چكيده لاتين :
Qá'im Maqam Farahani’s Monsha’at has been considered as follower of prose style in Sa'di's Golestan. Monsha’at is a collection of letters, introductions, monographs and other texts that he has written to politicians of Qajar era to show his agreement or disagreement with them ,which due to its eloquent and proper prose style is considered as a great prose sample of of Qajar era, has been paid attention by critics and experts. Mostly , Experts has paid attention to the rhetorical aspects of Monsha’at such as pleasant rhyme and short sentences and have compared these aspects with prose style of Golestan, but the extent and manner of affidavit in both works that shows other facts about the influence of prose style in Golestan onQá'im Maqam’s prose style has not been considered yet. Affidavit that is considered as mentioning a verse of Quran, hadith, or a verse of other poems as a confirmation of writer or poet’s idea- in Monsha’at prose –in comparison with prose style of Golestan-has some differences and similarities. Each of these differences and similarities like criteria shows the level of influence that Monsha’at had taken from Golestan. In this paper, the differences and similarities are examined deeply and eventually it is determined that the how close or far the prose style in Monsha’at is to prose style in Golestan.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز