عنوان مقاله :
اهل بيت و مقابله با تفويض گرايي: انتقاد از تفويض گرايي در كنار انتقاد از جبرگرايي
پديد آورندگان :
قندي، مهدي دانشگاه تهران , رجايي، مهديه دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
تفويض , جبر , سلطنت الهي , انسانگرايي و اومانيسم , قدريه , شيعه و معتزله
چكيده فارسي :
انديشه عقلاني نفي جبر در شيعه، همگام با پرهيز از در غلطيدن به دره هاي عميق تفويض ترويج شد و باعث تدوين يك نظام جامع و همه جانبه گشت. در مقاله پيش رو نشان داده مي شود كه مفاهيم «جبر» و «تفويض» با مفهوم «سلطنت» انسان و خداوند بر حوزه اعمال اختياري بشر پيوند دارد. هم چنين روشن مي شود كه جمع ميان «سلطه خدا بر انسان مختار» و «سلطه انسان مختار بر حوزه اختيار خويش» گرفتاري ديرپاي بشر است. عموم آنانكه جانب سلطه خدا را مي گيرند «جبرگرا» مي شوند و عموم آنانكه جانب سلطه بشر را مي گيرند «تفويض گرا» مي گردند. در اين ميانه، اهل بيت:، سلطنت خدا بر انسان و سلطنت انسان بر اعمال خود را در تعارض با يكديگر نمي دانستند و بر هر دو حوزه تاكيد داشتند.
مطابق تبيين اين مقاله، تفويض گرايان (به طور شاخص معتزله) هر چند در برخي حوزه هاي عقلانيت مانند اثبات سلطه انسان بر اعمال خود (نفي جبر) همگام با شيعه بودند، اما در برخي ديگر از حوزه هاي عقلانيت مانند پاسداشت از سلطنت گسترده الهي بر انسان (نفي تفويض) از شيعه فاصله گرفتند و همانگونه كه بيان «لا جبر» اهل بيت، شيعه را از گروه هايي همچون اشاعره متمايز كرد، بيان «لا تفويض»، آنها را از گروه هايي همچون معتزله متمايز و دور ساخت.
در مقاله، پس از تبيين رابطه «نفي تفويض » با «اثبات سلطنت الهي» و اشاره به ضعف قدريه و معتزله در التزام به سلطنت الهي و نفي تفويض، شواهدي از روايات اهل بيت در ضرورت مخالفت توامان با «جبر» و «تفويض» ارائه مي گردد