رابطه تنظيم هيجان با عوامل استرس‌زا در زنان معتاد

The Relationship between Emotion Regulation with Stress Factors in Addicted Women

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين تنظيم هيجان با عوامل استرس‌زا در زنان معتاد شهر كرج در سال 1394 صورت گرفت. مواد و روش‌ها: روش تحقيق بر حسب هدف كاربردي و از نظر روش گردآوري داده‌ها توصيفي-همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش حاضر شامل كليه زنان معتاد شهر كرج بود كه از اين ميان با استفاده از فرمول كوكران و روش نمونه‌گيري تصادفي 98 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع‌آوري داده‌ها بر اساس دو پرسشنامه دشواري تنظيم هيجان گراتز (2004) و مقياس استرس كودرون انجام گرفت. داده‌ها با روش‌هاي آمار توصيفي، ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون گام به گام، بررسي و با نرم‌افزار SPSS نسخه 20 تجزيه و تحليل شد. يافته‌ها: نتايج نشان داد كه خرده مقياس‌هاي تنظيم هيجان شامل عدم پذيرش پاسخ‌هاي هيجاني، دشواري‌هاي دست زدن به رفتار هدفمند، دشواري‌هاي كنترل تكانه، دسترسي محدود به راهبردهاي تنظيم هيجان و فقدان شفافيت هيجاني همبستگي معناداري با استرس ناشي از زندگي و استرس ناشي از شخصيت دارند و اين رابطه با فقدان آگاهي هيجاني معنادار نمي‌باشد. همچنين نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه دسترسي محدود به راهبردهاي تنظيم هيجان پيش‌بيني كننده معنادار استرس ناشي از زندگي مي‌باشد. و ابعاد دشواري در دست‌زدن به رفتار هدفمند و فقدان شفافيت هيجاني نيز به طور معناداري استرس ناشي از شخصيت را پيش‌بيني مي‌كنند. نتيجه‌گيري: نارسايي‌ها در تنظيم هيجانات مي‌تواند تجربه عوامل استرس‌زاي زندگي را افزايش دهد.

Background: This study was conducted with the aim of investigating the relationship between emotion regulation with stress factors in addicted women of Karaj city in 2014. Materials and Methods: Research method was applied from the aspect of goal, and was descriptive-correlation from the aspect of data gathering. The population of the study consisted of all addicted women of Karaj city, 98 women of which were considered as sample by using Cochran formula and random sampling method. Data collection was carried out through 2 standard questionnaires of Difficulties in Emotion Regulation, Gratz (2004) and Coudron Stress Scale. Data analysis was carried out through SPSS 20 software in two aspects of descriptive and inferential (Pearson correlation coefficient, and Stepwise regression). Results: Results showed that subscales of difficulties in emotion regulation (nonacceptance of emotional responses, difficulties engaging in goal-directed behavior, impulse control difficulties, limited access to emotion regulation strategies and lack of emotional clarity) had a significant correlation with stress of life and stress individual character (P<0.05) and there was no significant correlation between lack of emotional awareness and stress factors. Also, regression analysis demonstrated that limited access to emotion regulation strategies predicted stress of life and difficulties engaging in goal-directed behavior and lack of emotional clarity predicted stress individual character. Conclusion: It can be said the experience of stress and failures in emotion regulation can increase experience of life stressors.