عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي «عقلانيت باور ديني» از منظر پلانتينگا و علامه طباطبائي
پديد آورندگان :
صادقي ، هادي دانشگاه اديان و مذاهب قم , حبيبي سي سرا ، مرتضي دانشگاه اديان و مذاهب قم
كليدواژه :
باور ديني , شكّاكيت , عقلانيت , پلانتينگا , علّامهطباطبائي
چكيده فارسي :
پرسش از «عقلانيت باور ديني» ذهن دينپژوهان، بهويژه بسياري از فلاسفه دين را به خود معطوف كرده است. زمينۀ طرح اين پرسش، مخصوصاً «معقوليت باور به خدا» را بايد در مغربزمين جستوجو كرد. به چالش كشيده شدن مفاهيم بنيادين ديني، در كنار نارسايي برخي مفاهيم فلسفي، بسترساز تضارب آرا درباره اعتبار عقلاني باورهاي ديني گرديد. سؤال محوري در اينجا اين است كه: آيا اساساً يك باور ديني و به طور خاص باور به خدا ميتواند معقول باشد يا اين باور را بايد بر مبناي ديگري تبيين نمود؟ در پاسخ به اين پرسش، تلاشهاي بسياري از سوي آن دسته از فلاسفه غربي كه دين يكي از دغدغههاي اصلي تفلسف آنها بوده، و نيز فيلسوفان برجسته مسلمان انجام شده است، كه از جمله آن ميتوان به آلوين پلانتينگا و علامه طباطبائي اشاره نمود. رسالت نوشتار فرارو، بررسي تطبيقي موضوع فوق و ارائه ادّله و نوع يا الگوي عقلانيتي است كه اين دو فيلسوف از باور ديني ارائه ميدهند. در اين مقاله از روش كتابخانهاي با بهرهگيري از دو عنصر توصيف و تحليل براي بررسي تطبيقي آراي علامه و پلانتينگا استفاده شده است. بخش اول اين مقاله، راهكارهاي پلانتينگا را در پاسخ به منتقدان باوري ديني مورد توجه قرار داده است و در بخش دوم، ديدگاه علامه و مدل وي از عقلانيت باور ديني بررسي ميشود. پايانبخش اين نوشتار نيز به جمعبندي و نتيجهگيري مقايسهاي ديدگاههاي اين دو انديشمند اختصاص يافته است.