تأملات روش‌شناختي در كتاب «معرفۀ الله بالله لا بالاوهام الفلسفيۀ و العرفانيۀ

مسئله اصلي اين تحقيق، شناختي اجمالي از روش‌شناسي‌ كتاب «معرفۀ الله بالله لا بالاوهام الفلسفيۀ و العرفانيۀ» است. مدعاي اين كتاب «انحراف تام افكار فلسفي و عرفاني» است؛ به همين جهت بررسي روش آن براي قضاوت اين ادعا، هدف مهمي است كه در اين نوشتار با روش توصيفي تحليلي پي‌جويي شده است. به‌نظر مي‌رسد بزرگ‌ترين معضل اين كتاب «فقدان روش تحقيق مقبول»، است؛ نويسنده كتاب، اولاً در مقام نقد ديدگاه‌هاي فلسفي، متدولوژي صحيحي ندارد و به چالش‌هايي مانند «برداشت‌هاي غير روشمند و ‌‌‌واضح‌البطلان از عبارات فلاسفه و عرفا»، «عدم توجه به اصطلاحات اين دو علم» و «تحريف در عبارات صاحب نظران اين دو علم» مبتلاست؛ ثانياً نويسنده در مقام بناسازي نظام فكري جايگزين نيز توفيقي ندارد و معضل روش‌شناختي او «ارائه استدلال‌هاي ضعيف و عقيم» است