عنوان مقاله :
نقد و تجزيه و تحليل دورهبندي و گاهشناسيِ فلاتِمركزي ايران با تأكيدبر هزاره چهارمِ قبل از ميلاد
پديد آورندگان :
ضيغمي ، مجيد دانشگاه بوعلي سينا , ضيغمي ، مجيد دانشگاه بوعلي سينا , مترجم ، عباس - گروه باستان شناسي دانشگاه بوعلي سينا , مترجم ، عباس - گروه باستان شناسي دانشگاه بوعلي سينا , يوسفي زشك ، روح الله - گروه باستان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ورامين-پيشوا , يوسفي زشك ، روح الله - گروه باستان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ورامين-پيشوا
كليدواژه :
دوره بندي , هزاره ي چهارم قبل ازميلاد , فلات مركزي , تپه سيلك , تپه ميمون آباد , باستان شناسي ايران
چكيده فارسي :
موضوع اصليِ دورهبندي و گاهشناسيِ باستانشناختي، مسألهي شاخصههايِ زماني و مكانيِ مجموعههايِ موادِفرهنگيست. برهميناساس، اجزاءِ سازندهي محوطههاي باستاني بهعنوان مواد بنيادين مقايسهي تشابهاتِفرهنگي، از اهميت بالايي برخوردارند؛ و هرگونه خطايي در تشخيص شاخص بودن آنها، انعكاس مستقيمي در الگويابيهاي گستردهترِ مكاني و زماني خواهد داشت. با وجود كميتِ نسبتاً خوب فعاليتهاي باستانشناختيِ مركز فلات ايران در دهههايِ اخير، گاهنگاريها و دورهبنديهاي صورتگرفته براي پيشازتاريخِ منطقه كه عموماً متكيبر تقسيمبنديِ بيشاز هشتاد سالهي سيلك كاشان هستند، تغيير چنداني نكردهاند؛ درحاليكه بعضاً معدود تلاشهايي براي اعمال اصلاحاتي در دورهبنديِ پيشاز تاريخ فلاتمركزيِ ايران صورتگرفته، اما نتايجِ مطالعاتِ اخير، نشاندهندهي ناتواني آنها در ارائهي تصويري روشن از فرآيند تحولات فرهنگيِ ادوار مختلف پيشاز تاريخي منطقه است. از همينرو، بهنظر ميرسد كه تجزيهوتحليلِ فرآيند تحولاتِ گاهشناسانهي منطقه و رويكردهايِ حاكمبر آن، سنجش كيفيت دورهبنديها و تقسيمات گاهشناختيِ صورتگرفته و چراييِ عدمتغيير تقسيماتِ پيشين و ناكاميِ تلاشهاي انجامشده تا به امروز، موضوعات مهمي هستند كه پاسخگويي بهآنها براي اصلاح و تغييرِ رويكردها و تقسيمات ارائهشده، ضروريست. محتملترين گزينه آنست كه ضعف در مباني نظري و اصول فعاليتهاي ميداني باستانشناسي را عامل چنين اتفاقاتي بدانيم؛ اما، نتايجِ تحليلهايي كه برمبناي سنجشِ فرآيند تحول فعاليتهاي پژوهشي طولانيمدتِ منطقه، در مقايسه با تحولات تعاريف و رويكردهاي نظري و عملي باستانشناسي اروپا و آمريكا بهدست آمدهاند، نشاندهندهي آنست كه اين عدم موفقيت، علاوهبر موارد فوق، بهواسطهي بيتوجهيبه رويدادهاي فرهنگي كوتاهمدت و برداشتهاي ضعيف و انعطافناپذيرِ هنجاري از مفهومِ فرهنگ، حاصل آمدهاند؛ چراكه در طول قرنِ گذشته، بهواسطهي حصولِ تغييرات بسيار در تعريف مفاهيم تغييرِ فرهنگي، گاهشناسي و دورهبندي، مطالعاتِ باستانشناختي بهسودِ بهرسميت شناخته شدنِ تمايزاتِ درونمنطقهاي و محوطهاي، و معيارهاي زمانيِ كوتاهمدتتر، از تعاريف انعطافناپذيرِ هنجاري فاصله گرفته؛ و با پذيرشِ سَياليتِ مرزهايِ فرهنگي در ابعاد زماني و مكاني آن، بر دقتنظرِ خود در تشخيص و تمييز فرآيندهاي فرهنگي افزودهاند. در اينميان تداومِ مطالعات كاوشهايي نظيرِ ميمونآباد نيز، منجربه آشكار شدن خطاهايِ فراواني در گاهشناسي و فرآيند تحولاتِ درونمنطقهاي شده كه تأكيد مجددي بر ضرورت بازبينيِ مطالعات و تقسيمبنديهاي گذشتهي پيشازتاريخ فلاتمركزيِ ايران دارد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي باستان شناسي ايران
عنوان نشريه :
پژوهش هاي باستان شناسي ايران