فلكسوالكتريسيته در مواد جامد: سازوكار، تئوري، ضرايب و كاربردها

فلكسوالكتريسيته را مي توان يك اثر جفت شدگي الكترومكانيكي كلي بين قطبش الكتريكي و گراديان كرنش و برعكس، گراديان ميدان الكتريكي و كرنش الاستيك توصيف نمود. اين پديده مي تواند به عنوان يك اثر مرتبه بالاتر نسبت به پيزوالكتريسيته كه پاسخ قطبش به كرنش مي باشد؛ در نظر گرفته شود. به هر حال، در مقياس نانو، كه گراديان هاي كرنش بزرگ انتظار مي رود، اثر فلكسوالكتريك قابل توجه است. اثر اندازه مربوط به گراديان نشان مي دهد كه اهميت اثر فلكسوالكتريك در سيستم هاي ميكرو و نانو، قابل مقايسه با پيزوالكتريسيته و حتي فراتر از آن است. به علاوه، فلكسوالكتريسيته برخلاف پيزوالكتريسيته در هر ماده با هر تقارني يافت مي شود. اين بدان معناست كه در مقايسه با پيزوالكتريسيته كه در مواد با تقارن مركزي، نامعتبر و غيركاراست، آثار فلكسوالكتريسيته در تمامي مواد و سيستم هاي زيستي وجود دارد. اين ويژگي ها سبب رشد فزاينده علاقه و تحقيقات به فلكسوالكتريسيته در دهه اخير شده است. هم اكنون، در پژوهش هايي نقش فلكسوالكتريسيته در فيزيك دي الكتريك ها مورد بررسي قرار گرفته و براي كاربردهاي عملي اميدواركننده نشان داده است. از طرف ديگر، اختلاف نتايج تئوري و تجربي نشان از درك محدود در اين زمينه دارد. اين پژوهش به بررسي و مرور دانش فعلي در زمينه فلكسوالكتريسيته در جامدات مي پردازد.