عنوان مقاله :
بازتاب كهنالگوهاي نظريۀ يونگ در كتاب «من زندهام»
پديد آورندگان :
عرب يوسفآبادي ، فائزه - گروه زبان و ادبيات فارسي , ديانتي ، الهام دانشگاه زابل
كليدواژه :
كهنالگوها , يونگ , من زندهام , آنيما , آنيموس , كهنالگوي مادر اعظم , پير خردمند
چكيده فارسي :
كتابِ من زندهام از آثار پيشگام حوزۀ نشر خاطرات خودنگاشت زنان در دوران اسارت است. شناخت روانشناسانۀ ابعاد مختلف كيفيات روحي زنان رزمنده در دوران اسارت، براي افزايش روحيۀ پايداري و استقامت و نيز الگوگيري از اين شيرزنان ضروري است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحليلي ـ توصيفي به روانشناسي تحليلي اين اثر بپردازد. هدف اين جستار، بررسي و شناخت كهنالگوهاي نظريۀ يونگ در اين روايت است. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه هر يك از شخصيتهاي موجود در روايت، منعكسكنندۀ يكي از كهنالگوهاي نظريۀ يونگ است. كهنالگوي مادر اعظم در اين روايت، شامل دو مصداق «مادر» و «وطن» است. مصداق كهنالگوي شخصيت «پير خردمند» يا «پيرمرد دانا» در اين اثر، «امام خميني(ره)» است كه رهبر و راهنماي معصومه بوده، باعث تحول فكري او شدهاست. در اين روايت، كهنالگوي آنيماي مثبت، شخصيت «سيد صفر صالحي» را به كنشهاي مختلف برانگيختهاست. آنيماي مثبتي كه معصومه در دل سيد صفر صالحي افكنده، او را مبدل به فردي مصمم كردهاست كه تكامل و جاودانگي خود را با وجود معصومه و زندگي در كنار او ميداند. از سوي ديگر، به دليل حضور مؤثر يك بانو در فعاليتهاي مردانه با تجلي و ظهور آنيموس در روان معصومه آباد مواجه هستيم. بر اين اساس، قهرمان اين روايت، زني آزاده و قدرتمند است كه همپاي مردان به مبارزه ميپردازد و در فراز و نشيب انقلاب به عنوان يك عامل اثرگذار ظاهر ميشود وآنيموس تقويتشدۀ او در دوران اسارت، قويترين چهرهاي را به نمايش ميگذارد كه زني در عصر او ميتوانست داشته باشد.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادبي و بلاغت