بررسي مقايسه‌اي نقش خودكارآمدي مادرانه و فراهيجان مادر بر تنظيم هيجاني كودكان دارا و فاقد پدر در مقطع سني 8 تا 11سال

Comparison of role of maternal self efficacy and maternal meta-emotion on children’s emotion regulation in children with and without father

هدف پژوهش حاضر بررسي مقايسه‌اي نقش خودكارآمدي مادرانه و فراهيجان مادر بر تنظيم هيجاني كودكان دارا و فاقد پدر در مقطع سني 8 - 11سال بود. نمونه كودكان داراي پدر به‌صورت تصادفي مرحله‌اي از دانش‌آموزان ناحيۀ 3 شيراز و گروه دانش‌آموزان فاقد پدر به علت همتاسازي با گروه داراي پدر، از همان ناحيه و به‌صورت دسترس از بين دانش‌آموزان تحت پوشش يك مركز خيريه انتخاب شدند. در نهايت 200 نفر دانش‌آموز كلاس دوم تا پنجم و مادران آن‌ها در پژوهش شركت كردند. مادران هر دو گروه ابزارهاي پژوهش شامل چك‌ليست تنظيم هيجاني كودكان، مقياس خودكارآمدي مادرانه و مقياس فراهيجان والدين را تكميل كردند. نتايج نشان داد كه از بين ابعاد خودكارآمدي مادران، بعد خودمديريتي پيش‌بين مثبت و معناداري براي تنظيم هيجاني كودكان داراي پدر بود. هيچ يك از ابعاد خودكارآمدي مادران، پيش‌بين معنا‌داري براي تنظيم هيجاني كودكان فاقد پدر نبود. همچنين از بين ابعاد خودكارآمدي مادران، بعد خودمديريتي پيش‌بين منفي و معنا‌داري براي تغييرپذيري كودكان دارا و فاقد پدر بود. از بين ابعاد فراهيجان مادران، بعد عقايد مربوط به هدايت‌گري پيش‌بين مثبت و معنا‌داري براي تنظيم هيجاني كودكان دارا و فاقد پدر بود. علاوه‌بر‌اين از بين ابعاد فراهيجان مادران، بعد عقايد مربوط به هدايت‌گري پيش‌بين مثبت و معنا‌داري براي تغييرپذيري كودكان داراي پدر بود. در مقابل، عقايد مربوط به هدايت‌گري پيش‌بين منفي و عقايد مربوط به پذيرش، پيش‌بين مثبت و معنا‌داري براي تغييرپذيري كودكان فاقد پدر بودند. نتايج پژوهش حاضر نشان‌دهندۀ اهميت متغيرهاي والديني مادرانه همچون خودكارآمدي و فراهيجان در شكل‌گيري تنظيم هيجاني در كودكان است.

The aim of this study was to understand the role of maternal meta-emotion and self-efficacy in emotion regulation of children who live with both parents vs. those who live with their mothers only. 200 students (from second to fifth grades) and their mothers were randomly selected from the same geographical district in Shiraz. Half of the children lived with both parents whereas, the other half lived with their mothers only. Each group was given a test, consisting of the Emotion Control Checklist, Parental Self-Efficacy and Parents' Meta-Emotion Philosophy Scales. The results show: (a) from all attributes of self-efficacy, mother’s self-management skill has statistically significant positive correlation with emotion regulation in children who live with both parents; (b) mother’s self-efficacy has no significant correlation with emotion regulation in children who lived with their mothers only and (c) mother’s self-management skill has negative significant correlation with the children’s willingness to change, regardless of their family type. and moreover, (d) self-coaching beliefs (one of the many attributes of maternal meta emotions) have significant positive correlation with emotion regulation in all children, regardless of their family type, (e) self-coaching beliefs have positive significant correlation with the children’s willingness to change in children who lived with both parents and (f) self-coaching beliefs have significant negative correlation and acceptance beliefs have positive significant correlation with the children’s willingness to change in children who lived with their mothers only. The results of this study demonstrate the importance of mother’s parental attributes such as self-efficacy and meta emotion in the formation of emotion regulation in children