عنوان مقاله :
مفهوم حق توسعه در روابط بين الملل از نگاه نظريه پسا استعماري
عنوان به زبان ديگر :
The Concept of "Right to Development" in International Relations from the View of Post-Colonial Theory
پديد آورندگان :
حاجي يوسفي، امير محمد دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم اقتصادي و سياسي , غائبي، رضا دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
حق توسعه , مطالعات پسا استعماري , مقاومت , قدرت , جهان سوم
چكيده فارسي :
موضوع حق توسعه يكي از مناقشه برانگيزترين مفاهيم رايج در مباحث حقوق بشري در روابط بين الملل به شمار مي رود كه دهه هاست مناقشه اي دو قطبي را در دو سطح ايدئولوژيك و سياسي –ديپلماتيك بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه (جهان سوم) ايجاد كرده است. تا كنون عمده مباحث علمي و سياسي در اين خصوص متمركز بر دو موضوع اصلي بوده است، اول منازعه بر سر مفهوم سازي و چارچوب بندي توسعه به عنوان يك حق بشري و دوم مشكلاتي كه در راه اجراي حق توسعه در دو دهه گذشته به رغم روند رو به رشد پذيرش آن، بوجود آمده است. مقاله حاضر تلاش دارد تا با به خدمت گرفتن نظريه پسااستعماري در روابط بين الملل، نگاهي نو به اين موضوع داشته و به اين سوال پاسخ دهد كه مفهوم حق توسعه بر چه مبنا و با چه اهدافي از سوي كشورهاي جهان سوم معرفي و روند تكاملي خود را طي كرده است؟ فرضيه اصلي ما اين است كه حق توسعه در سطح بين المللي به عنوان ابزار جنگ لفظي و زبان مقاومت براي مخالفت با نظام هژمونيك اقتصاد بين الملل و يك وسيله مهم براي نيل به توانمند سازي اقتصادي و توزيع عادلانه منابع جهاني و در سطح ملي به عنوان زبان قدرت براي حفظ حاكميت ملي و مشروعيت بخشيدن به دستوركار سياسي و اقتصادي، از سوي دولتهاي جهان سوم طرح و مورد استفاده قرار گرفته است.
چكيده لاتين :
The polarized debate amongst states, scholars, and practitioners over the right to development is underlined by salient paradoxes and contradictions. Recent academic and policy debates on the right to development have focused on two main themes. The first is the discussion over conceptualizing and framing development as a human right, The second and more current theme is the difficulty that has accompanied the implementation of the right to development. Relying on Post-clonial studies this article argues that the rhetoric of the right to development has been deployed both as a language of resistance to oppose a hegemonic global economic system and as a language of power to assert national sovereignty and legitimize statist political and economic agendas. Furthermore the article argues that the international discourses on the right to development have been underscored by similar manipulation of rights language to serve the political and economic agendas of states, rulingregimes, and other non-governmental authority structures
عنوان نشريه :
سياست جهاني
عنوان نشريه :
سياست جهاني